هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثرات میانجیگری احساس تنهایی هیجانی در رابطه بین تنهایی اجتماعی، بهزیستی معنوی، فاصله اجتماعی و افسردگی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 251 دانشجوی دختر از بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند و به مقیاس های احساس تنهایی اجتماعی راسل (1996)، احساس تنهایی هیجانی وودورث (1986)، بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون (1982)، افسردگی زونگ (1967) و فاصله اجتماعی المر (2000) پاسخ دادند. به منظور آزمون الگوی اثرات مستقیم و غیرمستقیم در الگوی پیشنهادی، از روش آماری الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد الگو از برازش کلی برخوردار است، متغیرهای فاصله اجتماعی، بهزیستی معنوی، احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی به طور معناداری می توانند افسردگی جوانان را پیش بینی کنند. این یافته ها با نقش احساس تنهایی هیجانی در افسردگی بر اساس الگوی نظری پیشنهادی همسو است. نتیجه گیری: هر چه قدر فاصله اجتماعی و احساس تنهایی افراد بیشتر باشد، میزان نشانه های افسردگی در آن ها بالاتر است. ارتباط زیاد با خدا و هدف در زندگی با افسردگی پایین همراه است. نتایج این پژوهش، ضرورت بازشناسی نقش فاصله اجتماعی، بهزیستی معنوی، احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی را در پیش بینی افسردگی دانشجویان مورد تاکید قرار می دهد.