چین و ایران هر دو کشوری قدیمی و متمدن در آسیا بوده و در طول تاریخ مناسبات بسیار نزدیکی با هم داشته اند و در مقطعی از تاریخ به عنوان دو امپراطوری همسایه بوده اند. یاد آوری روند تاریخی روابط بین چین جدید و ایران از ارزش و اهمیت فراوانی برخوردار است که تاثیرات شگرفی بر حوزه های اقتصادی, سیاسی و فرهنگی دو کشور داشته است. از این رو بررسی جایگاه فرهنگ در روابط این دو کشور دارای اهمیت بسزایی است. هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه فرهنگ در روابط دو کشور مهم آسیا و تاثیرات متقایل آن می باشد. سؤال اصلی پژوهش این است که فرهنگ چه نقش و جایگاهی در روابط میان دو کشور ایفا می کند. فرضیه پژوهش بیانگر این است که فرهنگ در فرایند روابط تاریخی ایران و چین منجر به شکل گیری میراث مشترک فرهنگی بین دو کشور گردیده است. یافته های این پژوهش توصیفی – تحلیلی که با بهره گیری از رویکرد سازه انگاری در روابط بین الملل به رشته تحریر درآمده است حاکی از این نتیجه است که میراث مشترک فرهنگی شکل گرفته میان دو کشور و به رغم برخی تضادهای موجود منجر به هم گرایی دو کشور در حوزه های گوناگون شده است.