آتش یکی از چشمگیرترین پدیده های عالم هستی با داشتن صفات برجسته ای، همچون حیات بخشی، مرگ آفرینی، شورآفرینی، حرارت بخشی، پاک کنندگی، راه نمایی، حرکت به سوی معشوق و غیره در الهام بخشی معانی مختلف همواره مورد توجه اهل ادب و عرفان بوده است. مولانا نیز به اقتضای مرام و مسلک خود در مقام تبیین اندیشه های عرفانی خود به خصوص اندیشه های وحدت وجودی، از تمثیل آتش و ویژگی های آن بهره های فراوان برده است. دراین باره، وی با کمک آتش و مضامین آن توانسته است زیباترین و بهترین تمثیل ها و تعبیرات ممکن را برای نشان دادن نسبت خالق و مخلوق و رابطه آنها ترسیم و مفاهیم مبتکرانه و دل پذیری را خلق و ارایه نماید. صفات مشابه عشق، همچون شوق و ذوق هم آتش شمرده شده اند. مجموعه آنچه در زبان قرآن "هدایت" نامیده می شود و مجموعه آنچه در نظر مولانا و عارفان "عشق" تعبیر می شود، به نور و آتش تشبیه می گردد. آتش به صورت عشق در عرفان حضور یافته و در همه کشف و شهودهای عارفان همواره نور و آتش به نوعی دیده می شود. در اندیشه های مولانا، آتش در مصداق های «آتش حق، آتش غیرت، آتش قهر الهی، آتش انبیا (ابراهیم و موسی)، آتش ریاضت و مشکلات سیروسلوک، آتش غفلت، آتش خوف حق، آتش فقر، آتش هجران، آتش کلام و سخن، آتش عشق، آتش غم، آتش امراض و بیماری، آتش نفس، آتش شهوت، آتش حرص، آتش چاپلوسی، آتش حسادت، آتش گناه، آتش بخل، آتش شوم، آتش بلا، آتش شیون و زاری، آتش جهنم، آتش ابلیس، آتش عذاب، عنصر آتش و ... به چشم می خورد. «آتش عشق» با 120 بار تکرار، پربسامدترین کاربرد آتش در سخن مولاناست. در این مقاله، کارکرد آتش در عشق از دیدگاه مولانا نمایانده شده است.