هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد «ساختاری تراژیک» در داستان سیاوش قابل ترسیم است. در این داستان، شاهد پرداخت تراژیک شخصیت ها، حوادث و صحنه ها هستیم. گاه حوادث داستان چنان در هم تنیده و گاه رابطه علی و معلولی میان وقایع به گونه ای می شود که حذف یکی از آن ها لطمه ای بر کل عناصر و عوامل تشکیل دهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان داستان «سیاوش» را مورد بررسی و تحلیل تراژیک قرار داد.