عشق در خلق شاهکارهای ادبی نقش بسزایی داشته و خود نیز در این آثار جلوه های گوناگونی یافته است. شعرای فارسی زبان از بدو تاریخ شعر، بخش عظیمی از اشعار خود را در وصف عشق، اوصاف معشوق و حالات عاشق سروده اند. در مقاله حاضر به دنبال بررسی عشق از منظر سه قله ادبیات، مولانا، سعدی و حافظ هستیم. در این مقاله به شیوه تطبیقی، عشق در غزلیات سه شاعر بررسی و بر مبنای گزینش برخی غزلیات آنان، ابیات حاوی نظرات مشترک و متفاوت بیان شده است. اگر چه می توان گفت عشق زمینی و آسمانی دو رنگ اصلی عشق هستند و عشق به قدمت عمر و گستردگی اش، وسیع و مبهم است اما تطبیق عقاید بزرگان ادبیات همچون مولانا، سعدی و حافظ درباره عشق می تواند در روشنگری پیچیدگی های این موضوع جهان شمول موثر باشد. همچنین با بررسی دیدگاه آنان علت شهرت هر یک در گونه ای از غزل عاشقانه مشخص خواهد شد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان در یک نگاه کلی بیان کرد که وجه غالب عشق از منظر سعدی مجازی و زمینی، از منظر مولانا عارفانه و حقیقی و از منظر حافظ رندانه است. عشق و اشتیاق آنان به سبب استغنای معشوق کمرنگ نمی شود؛ زیرا بر پایه اخلاص است نه ایجاب و اقتضا. این شاعران به دشواری های بی پایان و ازلی و ابدی بودن عشق، رجحان عشق بر عقل و بی توجهی به عیب جویی های مدعیان تاکید دارند.