از سده دوم هجری بتدریج فرهنگ ایرانی و زبان و ادب فارسی از اقلیم خود فراتر رفت و توانست اقوام و ملل دیگر را جذب نماید. این جذبه از عصر غزنویان، به ویژه حاکمیت سلطان محمود غزنوی شدت بیشتری یافت و در دوره حکومت سلاطین سلجوقی که قلمرو حکومتی آنان از سمرقند و بخارا تا دریای مدیترانه گسترده بود، به نهایت رسید؛ به گونه ای که زبان دیوانی و اداری این دولت به فارسی بوده است. با توجه به شکست امپراتوری روم از سلجوقیان و تاسیس دولت سلجوقیان روم در آسیای صغیر، این دولت، فرهنگ، زبان وادب فارسی را در این سرزمین گستراند. علما و فضلای ایرانی به دربار آنان راه یافتند و به وسیله پادشاهان ادب دوست آن سامان که گاه از قریحه شعر و شاعری نیز برخوردار بوده و به زبان فارسی شعر سروده اند، مورد حمایت قرار گرفتند. از قبل این حمایت کتاب های متعددی به زبان فارسی در موضوعات متنوع از جمله عرفان، تصوف و فلسفه تدوین و تالیف شد. در این نوشتار تلاش شده است بصورت نظری و اجمالی چگونگی گسترش زبان وادب فارسی در این خطه مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.