پس از بازگشت دو طرف منازعه هسته ای ایران و کشورهای 1+5 به مذاکرات هسته ای و انعقاد توافق بین المللی برجام، انتظار می رفت این مدل بتواند به عنوان یک الگو جهت حل و فصل مسالمت آمیز موضوعات اختلافی دیگر مورداستفاده قرارگیرد. ولیکن تحولات پسابرجام، امیدها جهت تسری این مدل به پرونده های مناقشه آمیز دیگر را کاهش داد. برخلاف تصور برخی از تحلیل گران، ایران نه تنها در صدر تهدیدات امنیتی مورد شناسائی آمریکا ومتحدان سنتی-اش در منطقه باقی مانده، بلکه با ورود بازیگران فرامنطقه ای، بر شدت موازنه سازی در منطقه نیز افزوده شده است. تئوری نوواقع گرائی گرچه به تنهائی نمی توانند درک درستی از تحولات خاورمیانه را ارائه نمایند، ولیکن همچنان از قدرت تبیین ساده تر و پیش بینی واقعی تر تحولات آینده، برخوردار است. در مقاله حاضر سعی می شود در پاسخ به این سوال که علل بازتولید منازعه ایران وآمریکا در خاورمیانه؛ در عصر پسا برجام چیست؟ با بهره گیری از تئوری نوواقع گرائی؛ به تبیین این سوال پرداخته شود. مفروض اصلی مقاله این است که به دلیل استمرارتوازن قوا درخاورمیانه، شاهد تشدید رقابت های امنیتی و بازتولید ناامنی در منطقه با هدف برهم زدن توازن فعلی خواهیم بود. همکاری ایران با کشورهای1+5، نتوانسته ازتشدید منازعات درخاورمیانه جلوگیری نماید ازهمین رو به نظر می رسد تسری مسیر طی شده به دیگر موضوعات مورد اختلاف برای جمهوری اسلامی ایران رفتاری پرهزینه خواهد بود.