ویژگی های فرهنگی و مکانی، پیشینه تاریخی و شرایط اجتماعی از عوامل مهم تشخص و تمایز مجموعه ها در شهرها و کشورهای مختلف هستند. شهرهای دوره اسلامی، مبتنی بر ارزش های سنتی و بازتابی از اندیشه ها و فرهنگ اسلام در تمامی جوانب هستند که بازتاب این اندیشه ها و ارزش های اسلامی در ساختار شهر، با تفکرات اندیشمندان غربی در خصوص مولفه های جامعه شهری قابل بررسی و تحلیل است. با عنایت به اینکه ماکس وبر برای جامعه شهری مشخصات و مولفه های خاصی برشمرده و معتقد است برای این که هر واحد اجتماعی، شهر محسوب شود باید حداقل دارای پنج ویژگی شامل برج و بارو، بازار، دادگاهی مستقل و برخوردار از حداقل قوانین داخلی مستقل، اشکال مختلف انجمن متکی بر انتخاب آزاد افراد و استقلال نسبی و قدرت اداره امور توسط کارگزاران برگزیده شهروندان (بورژواها) باشد، لذا این پژوهش بر آن است بر اساس مولفه های شهری برشمرده شده در نظریه ماکس وبر ساختار شهرهای اسلامی را مورد بحث و بررسی قرار دهد و به این پرسش ها پاسخ دهد: 1- آیا جامعه شهری اسلامی در طول تاریخ دارای ویژگی های جامعه شهری مورد نظر وبر بود؟ 2- آیا شهرهای حوزه تمدن اسلامی دارای سازمان اجتماعی- فضایی متمایز نسبت به دیگر حوزه های تمدنی بوده اند؟ در این پژوهش با مرور منابع و اسناد مختلف و معتبر در زمینه شهر اسلامی الگو و ساختار مورد توجه محققان شناسایی و مقایسه تطبیقی آن با نظریه شهر ماکس وبر انجام گرفته است. یافته های مورد نیاز در این پژوهش به روش اسنادی گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد، اظهارات وبر در خصوص رد تعبیر شهر اسلامی به دلیل نداشتن مولفه هایی هم چون انجمن های صنفی و استقلال حقوقی و سیاسی در آن ها تعبیری ناقص است، چرا که مطالعات صورت گرفته توسط برخی از محققان، شرق شناسان و مورخان در خصوص شهرهای اسلامی، منجر به ارائه چندین مدل نسبتا مشابه در ادبیات شهر اسلامی شده است، هم چنین تعالیم اسلامی نیز ویژگی هایی از شهر اسلامی را بیان می کنند.