اکبرشاه از مهم ترین پادشاهان گورکانی، در شرایطی در کشور وسیع هند به حکومت رسید که زندگی افراد مختلف در کنار هم با اعتقادات گوناگون، در بسیاری از مواقع موجب درگیرهای خونین و کشتارهای گسترده می شد. از این رو، او با تکیه بر آموزه های عرفان و فلسفه اسلامی، و با یاری مباشرانش که در راس آن ها وزیرش ابوالفضل علامی قرار داشت، در سلوک سیاسی مدارا پیشه کرد و آن را «صلح کل» نامید. وی در راستای شکل گیری صلح کل کوشید تا با ایجاد فرصتی بی بدیل برای عالمان زمان خود، نظریه های فلسفی در زمینه مدینه فاضله را از رهگذر تطبیق آنها با یکدیگر کاربردی کند و با این رویکرد در صدد رسیدن به هندی یکپارچه بود که در آن تشتت آرا موجب نا آرامی و هرج و مرج نباشد. در این میان، گرایشات اشراقی و وحدت وجودی مباشرانش نیز نقش به سزائی داشت. این رویکرد مخالفان سرسختی هم در میان پیروان راست کیش اسلام داشت و به همین سبب، پس از اکبرشاه به سرعت از میان رفت. اما آرا او در زمینه «صلح کل» و «مدارای دینی» بر مبنای احترام متقابل و به نیت رسیدن به صلح، در دنیای جدید مبنای نظریه های مهم مدارا، کثرت گرایی و شمول گرایی دینی گردید.