زمین
سال:1391 | دوره:7 | شماره:24 |تعداد مقالات:20

مطالعات لرزه خیزی و برآورد خطر زمین لرزه در پروژه های سد سازی بمنظور شناخت بهتر زمین شناسی و زمین ساختی محل اجرای پروژه، جزء لاینفک تمامی بررسی ها است. به این منظور پس از شناسایی مهمترین چشمه های لرزه زا و پیشینه لرزه خیزی گستره، با انجام مطالعات تحلیل خطر زمین لرزه، بیشینه مقادیر پارامترهای جنبش نیرومند زمین برای کنترل طراحی سد و سازه های وابسته به آن در مقابل خطر زمین لرزه محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مهمترین پارامتر مورد نظر جنبش نیرومند زمین که به منظور کنترل طراحی سد در مقابل خطر زمین لرزه مورد استفاده قرار می گیرد، بیشینه مقدار شتاب جنبش نیرومند زمین می باشد که به روشهای مختلف احتمالی و قطعی محاسبه می گردد. بر اساس محاسبات انجام شده، شتاب طرح منطقه معادل 0.3 g برآورد گردیده که در آیین نامه 2800 مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن ایران، جزء مناطق با خطر زمین لرزه زیاد قرار می گیرد.

در سال های اخیر فعالیت های اقتصادی متعددی نظیر پالایش نفت خام، تولیدات آلومینیوم و روی، تعمیر و ساخت کشتی، تخلیه و بارگیری انواع مواد معدنی و شیمیائی و غیره در بندرعباس بعنوان مرکز توسعه جنوب کشور ایران شکل گرفته که این موضوع موجب تشدید بار آلودگی و تخریب اکوسیستم حساس آب های ساحلی منطقه شده است. لذا شناسائی و اندازه گیری و ردیابی عناصر فلزات سنگین در رسوبات آب های ساحلی با توجه به اثرات زیانباری که بر اکوسیستم های دریائی و از جمله آبزیان و به تبع آن بر انسان اثر می گذارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این مبنا در این تحقیق میزان فلزات سنگین روی، منگنز، کبالت و کادمیوم در رسوبات ساحلی مناطق هدف بندرعباس توسط دستگاه طیف سنجی جذب اتمی مورد سنجش قرار گرفت. کلیه مراحل نمونه برداری و هضم رسوب طبق روش استاندارد (MOOPAM) انجام شد. بدین ترتیب متوسط غلظت فلزات سنگین روی، منگنز، کبالت و کادمیوم در رسوبات به ترتیب 0.3±89.1، 19.1±519.3، 3.9±36.4 و 0.2±2.1 میکروگرم بر گرم وزن خشک رسوب به دست آمد. این مقادیر با متوسط غلظت عناصر فوق در رسوبات جهانی و دیگر مناطق داخلی و خارجی مقایسه و تجزیه و تحلیل شد. بررسی آماری (ANOVA: Single Factor) نشان داد که متوسط غلظت فلزات سنگین روی، منگنز، کبالت و کادمیوم موجود در رسوب گذرگاه ها اختلاف معنی داری دارند. دو عنصر کادمیوم و روی با ضریب هم بستگی 0.575 بیشترین هم بستگی را دارند و بعد از آن به ترتیب عناصر کبالت و منگنز با ضریب هم بستگی 0.5، روی و منگنز با ضریب هم بستگی 0.085، کبالت و کادمیوم با ضریب هم بستگی 0.016، روی و کبالت با ضریب هم بستگی 0.01 و در آخر منگنز و کادمیوم با ضریب هم بستگی 0.002 قرار دارند. با توجه به ضریب هم بستگی مثبت و معنی دار بین کادمیوم و روی، کبالت و کادمیوم و هم چنین روی و کبالت مشخص می شود که منشاء ایجاد فلزات سنگین کادمیوم، روی و کبالت در رسوبات یکسان است. ضریب هم بستگی روی با منگنز معنی دار نیست و هم چنین پایین بودن ضریب هم بستگی منگنز و کادمیوم نیز، نشان دهنده عدم یکسان بودن منبع منگنز با دیگر عناصر است.

دشت اردبیل یک دشت میان کوهی است که در مختصات جغرافیایی تا عرض شمالی و تا طول شرقی قرار گرفته است. این دشت به وسعت 900 کیلومتر مربع با ارتفاع متوسط 1350 متر از سطح آبهای آزاد در بین ارتفاعات مرتفع و بلند اطرافش محصور شده است. قسمت اعظم محدوده مورد مطالعه به وسیله رسوبات کواترنری (قدیم و جدید) پوشیده شده است، منظور از رسوبات کواترنری رسوبات متشکل از شن، ماسه، سیلت و رس می باشد که شامل حاشیه و مرکز دشت می باشد. به طور کلی از شرق و جنوب شرقی به طرف غرب و شمال غربی مقدار آبرفتهای دانه درشت و آبدار کمتر می شود. در غرب و شمال غربی محدوده میزان آبدهی ناچیز بوده و مناسب برای حفر چاه نمی باشد. با توجه به نتایج آنالیز 35 نمونه آب چاه عمیق منطقه (هیدروژئوشیمی) در طی 14 دوره زمانی مشاهده می شود که در ناحیه شرقی یعنی در محل ورودی آبخانه کیفیت آب مناسب بوده اما در ناحیه جنوب غربی به علت مجاورت با سازندهای گچدار، وجود جریان سطحی و شستشوی اطراف و نیز چشمه های آب معدنی سولفاته کیفیت آب کاهش و نوع آب کلروره و سولفاته می شود. با توجه به تقسیم بندی شولر بیش از 90 درصد نمونه ها در وضعیت مطلوب از نظر شرب هستند و بر اساس طبقه بندی ویلکوکس بیش از 50 درصد نمونه ها جزء طبقه C1S1 (یعنی شوری و نسبت جذب سدیم کم) قرار می گیرند.

در این تحقیق با شبیه سازی یک محیط معین ، سعی می شود معادلات ماکسول مورد نیاز برای بررسی امواج الکترومغناطیس با تقریب مناسب به صورت روابط خطی در آیند و با حل این معادلات ، مجهولاتی نظیر توزیع میدانهای الکتریکی و مغناطیسی حاصل از میدان الکترومغناطیس در محیط دو بعدی شامل آنومالیهای توده ای محاسبه شود. برای مدلسازی نیازمند محیطی هستیم که ابعاد و جنس مشخصی داشته باشد این محیط در مدلسازی دو بعدی از شبکه ای نقاط تشکیل شده که به صورت منظم اندیس گذاری می شود فاصله نقاط و شکل هندسی کاملا مشخص است. مجهولات مقادیر مولفه های میدان الکتریکی و مغناطیسی در تک تک نقاط شبکه است که مقادیر این مولفه ها به هندسه و جنس محیط بستگی دارد ار این مقادیر نتایج گوناگونی استخراج می گردد. جهت حل معادلات تحلیلی مورد نظر از روش تفاضل محدود استفاده گردید. از این روش در دو وضعیت تک بعدی و دو بعدی جهت حل معادلات تحلیلی و محاسبه آمپدانس ، تعیین عمق نفوذ استفاده شده است همچنین شرایط مرزی نیز لحاظ شد که در این تحقیق از شرایط مرزی نویمن استفاده و نتایج میدانهای الکترومغناطیسی در مرزها بررسی گردید. استفاده از این روش عددی نتایج خوبی همراه داشته ، از جمله مواجه با ساختارهای ناهمگون که یکی از اساسی ترین مسائل اکتشافات ژئوفیزیکی می باشد. سیستم مورد نظر در محیط نرم افزار MATLAB شبیه سازی گردید و در چندین ساختار ناهمگون با توجه به شرایط مرزی و تغییر جنس لایه های زمین تست شد. استفاده از روش تفاضل محدود نسبت به دیگر روشهای متداول از دقت بیشتری برخوردار بوده و قابلیت انعطاف پذیری بسیار بالایی دارد.

با توجه به اهمیت ایمنی سازه های حیاتی که سدها یکی از آنها به شمار می آید و قرارگیری سد دورودزن در منطقه ای با پتانسیل لرزه خیزی بالا لازم است تا ایمنی طرح در مقابل خطر زمین لرزه تامین گردد. در این مقاله روشهای آنالیز خطر زمین لرزه شامل روشهای تعینی و احتمالی مورد استفاده واقع شده است. با توجه به اینکه گستره مورد مطالعه ساختگاه سد دورودزن در منطقه لرزه زمین ساخت زاگرس قرار دارد ویژگی های لرزه زمین ساختی این منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. پارامترهای لرزه خیزی نرخ رویداد سالیانه برای منطقه های لرزه زمین ساخت در برگیرنده گستره طرح، تعیین شده و با استفاده از مدل سرچشمه های خطی، نقطه ای و ناحیه ای، پارامترهای جنبش نیرومند زمین (بیشینه شتاب افقی و قائم) برحسب دوره بازگشت رویداد به روش احتمالی و تعینی برای سطوح مختلف لرزه ای برآورد شده است که میزان شتاب بدست آمده از روش تعینی بیشتر از روش احتمالی می باشد. در نتیجه، مقادیر بدست آمده از هر دو روش، خطر پایین زمین لرزه را در ساختگاه سد دورودزن نشان می دهند.

سازند آسماری، به عنوان یکی از معروف ترین سازند های ایران، تعداد زیادی از پروژه های بزرگ عمرانی را در خود جای داده است. متاسفانه، داده ها ژئومکانیکی که با صرف هزینه و زمان زیاد در جریان اجرای این پروژه ها فراهم آمده اند، در بررسی ساختگاه سازه های جدیدتر واقع بر این سازند مورد استفاده قرار نمی گیرند. یکی از اهداف تحقیق حاضر، یافتن روشی برای استفاده از این سرمایه بزرگ در راستای کاهش هزینه ها و افزایش کارایی اکتشافات ژئومکانیکی سازه های جدیدی است که بر روی این سازند احداث می شوند. هدف دیگر، بررسی کارایی روش عصبی - فازی تطبیق پذیر (انفیس) در مدل سازی و تخمین متغیرهای سرعت موج برشی و فشاری است. در این پژوهش، ابتدا نتایج آزمون های آزمایشگاهی انجام شده بر نمونه های برداشت شده از ساختگاه هفت سد واقع بر این سازند گردآوری شد. سپس، با استفاده از روش های آماری، متغیرهای مستقل مناسب و مجموعه داده های دارای طبیعت مشابه برای تخمین متغیرهای سرعت موج فشاری و برشی انتخاب شدند. نهایتا، کاربرد روش انفیس در تخمین متغیرهای مورد بررسی آزموده شده و مدل های حاصل ارائه شدند. با توجه به نتایج به دست آمده، نتیجه گرفته شد که روش ارائه شده در این مقاله، شامل انتخاب متغیرهای مناسب، انتخاب مجموعه داده مناسب و مدل سازی توسط روش انفیس، را می توان با موفقیت برای تخمین متغیرهای ژئومکانیکی مذکور به کار برد. همچنین، با استفاده از این روش، می توان از داده های سازه های قبلی برای کمک به شناسایی مقدماتی ساختگاه های جدید استفاده کرد.

تخلخل (Porosity) از مهمترین پارامترهائی است که بعنوان یکی از اساسی ترین فاکتورها در مهندسی مخازن بشمار می رود. دانستن این پارامتر، محققان را قادر می سازد تا فرآیندهای توسعه میادین نفت و گاز را بصورت کارا و موثر طراحی و مدیریت کنند.در این مقاله سعی شده که با انجام تعبیر و تفسیر داده های لرزه نگاری سه بعدی و آنالیز نگارهای چاه پیمایی، نشانگر لرزه ای مقاومت صوتی حاصل از داده های لرزه نگاری سه بعدی را جهت تخمین تخلخل در بخش ماسه سنگی سازند کژدمی (بورگان) به تصویر بکشیم.با توجه به اینکه داده های چاه چه بصورت مغزه و چه بصورت نگارهای چاه پیمائی فقط در همان نقطه چاه معتبر می باشند، لذا با استفاده از داده های لرزه نگاری سه بعدی می توان خصوصیات مخزنی را در مناطق دور تر از چاه نیز گسترش داد.

منطقه مطالعاتی بخشی از استان هرمزگان را در بر داشته است. پهنه زندان - میناب درمنطقه انتقالی ما بین برخورد زاگرس در غرب و فرورانش مکران در شرق واقع شده است. روند ساختارها دارای جهت NNW-SSE می باشد. سیستم گسلی زندان - میناب از کم و بیش سه گسل موازی (میناب - زندان و پالامی) با روند N160E تشکیل شده است. در این مقاله سعی شده است با استفاده از تکنیک های پردازش داده های ماهواره ای (Image Processing) مغایرت تصویر را بالا برد و کارآیی تصویر حاصله را زیاد کرد.تکنیک های پردازش به کار گرفته شده در این پروژه عبارتند از: (Contrast Enhancement) مغایرت، ترکیب رنگی تصاویر (RGB)، اعمال فیلتر (Filtering)، تحلیل مولفه اصلی (Principal Component Analysis)، نسبت یابی بین باندها (Band Ratio)، تبدیل فوریه (Fourier Transform)، ترکیب بهینه باندها، افزایش تفکیک مکانی تصویر و استفاده از تکنیک Shading - Sun بر روی تصاویر DEM. در ضمن در این تحقیق از داده های +ETM ماهواره Landsat 7 استفاده گردید.

توصیف پارامترهای مخزنی برای شناسایی مخازن هیدروکربوری از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. با توجه با این واقعیت که داده های امواج طولی بیشتر از امواج برشی می باشد، تخمین سرعت امواج برشی از روی داده های پتروفیزیکی همیشه یکی از جدیترین چالشها در توصیف مخازن هیدروکربوری می باشد. مهمترین پارامترهایی که بر سرعت امواج در سنگهای کربناته تاثیر می گذارند، شامل: تخلخل، نوع تخلخل، نوع کانی، فشار، اشباع سیالات و دما می باشند. در این مقاله با بکار گیری واحدهای جریان هیدرولیکی بر مبنای داده های آزمایشگاهی گونه های مختلف سنگهای کربناته مورد مطالعه قرار گرفته و ارتباط بین سرعت امواج طولی و برشی در هر واحد جریانی مشخص گردیده است. نتایج بیانگر انطباق خوبی بین سرعتهای موج برشی وموج تراکمی در واحد های جریان هیدرولیکی می باشد، بطوریکه ضریب همبستگی در واحدهای جریان هیدرولیکی مختلف برابر 0.89، 0.94 و 0.84 می باشد. در حالیکه این ضریب برای کل نمونه ها برابر 0.58 است.

سنگ های دگرگونه و آذرین نفوذی فلسیک و مافیک در جنوب شرقی قروه، دارای طیف وسیعی بوده که در بخش میانی زون سنندج - سیرجان واقع شده است. سنگ های دگرگونه در این منطقه از نوع دگرگونی ناحیه ای، مجاورتی و سنگ های آذرین نفوذی از خانواده گرانیتوئیدی و گابروئیدی هستند. به منظور مطالعه کانی شناختی سنگ های مورد مطالعه تعداد 110 مقطع نازک تهیه شد، که از این تعداد 45 مقطع نازک جهت دار هستند. پس از انجام مطالعات پتروگرافی بر روی سنگ های پیش گفته کانی هایی همچون آندالوزیت، کیانیت، سیلیمانیت، گارنت، بیوتیت، کوارتز، کلریت، کلریتوئید، آمفیبول، کلسیت و کانی های اوپاک در مجوعه سنگ های دگرگونی ناحیه ای، گارنت زونه (آندرادیت - گروسولر)، کلریت و اپیدوت در دگرگونی مجاورتی و کوارتز، فلدسپات آلکالن، پلاژیوکلاز، موسکویت، بیوتیت، استارولیت و کانی های اوپاک در سنگ های آذرین نفوذی فلسیک و الیوین، پیروکسن، پلاژیوکلاز و بیوتیت در سنگ های آذرین نفوذی مافیک مشاهده شد. وجود گونه های متفاوت کانیایی و ویژگی هایی همچون خاموش موجی، پدیده دانه های فرعی، نوظهور در کوارتز، اشکال گرد تا نیمه گرد در گارنت ها، ماکل های دگرشکل شده در پلاژوکلاز و فلدسپات آلکالن نشان از اعمال تنش های دینامیکی در طی فازهای دگرشکلی متفاوت دارد.

محدوده مورد مطالعه در 38 کیلومتری شهرستان سبزوار در مسیر جاده قدیم سبزوار نیشابور قرار دارد و وابسته به افیولیتهای مزوزوئیک حاشیه خرد قاره خاور ایران مرکزی هستند. به دلیل عدم وجود آب دائم سطحی در منطقه تعداد  22عدد نمونه آب از آبهای زیرزمینی منطقه برداشت شده و نمونه ها جهت اندازه گیری آنیونها، کاتیونها و عناصر سمی و سنگین به آزمایشگاه ICp-OES مرکز پژوهش های کاربردی سازمان زمین شناسی واحد کرج ارسال گردید. با بررسی آنیونها و کاتیونها و رسم نمودارهای پایپر و یلکوکس و شولر مشخص شد آبهای منطقه در رده آبهای سخت و یا بسیار سخت هستند. و بیشتر از تیپ آبهای بی کربناته منیزیک، کلسیک و سدیک می باشند که از لحاظ شرب در حد متوسط و از لحاظ کشاورزی نیمی از ایستگاه ها در حد مناسب و نیمی دیگر در حد نامناسب بودند. البته آبهای منطقه دارای آلودگی های NO3، Mg، Ca و ... هم بودند که شرح آنها در متن مقاله آمده.

فلات ایران سرزمین لرزه خیزی است که به طور متوسط هر 5 سال یکبار یک زلزله مخرب در آن روی می دهد. در این میان شمال غرب ایران که در محل تلاقی دو ایالت لرزه زمین ساختی البرز و زاگرس نیز می باشد (میرزائی و همکاران، 1381) بسیار حائز اهمیت است زیرا که این منطقه در گذشته بارها زمین لرزه های ویرانگری را تجربه کرده است. همچنین وجود گسلهای لرزه زای بسیاری در این منطقه اثبات شده است که برخی از آنها مسبب زمین لرزه های مهیبی بوده اند. با توجه به تراکم جمعیت و وجود شهرهای مهمی مثل تبریز، اردبیل و ارومیه که از جمله قطبهای مهم صنعتی و اقتصادی کشور محسوب میشوند در این تحقیق بر آن شدیم که منطقه شمال غرب ایران را از نظر لرزه خیزی مطالعه نموده و میزان شتاب زمین حاصل از این زمین لرزه احتمالی را در نقاط مختلف تعیین نمائیم. گرچه در منطقه شمال غرب ایران مطالعات لرزه خیزی بسیاری انجام گرفته تدوین آئین نامه های جدید نیازمند تحلیل خطر قابل اطمینان میباشد.در مطالعات پیشین از نرم افزارهای قابل دسترس برای عموم استفاده شده که همگی قبل از سال 2000 میلادی کدنویسی شده اند در حالیکه یکی از نقاط قوت این تحقیق استفاده از یک نرم افزار جدید صنعتی است که در سال 2009 کد نویسی شده و توسط مجریان طرح خریداری شده است و نقاط ضعف نرم افزارهای قبلی را پوشش می دهد (به عنوان مثال پارامترهایی همچون عمق سایزموژنیک را لحاظ کرده، از روابط کاهندگی به صورت مستقیم استفاده می کند و کلیه سطح چشمه لرزه ای را به صورت شبکه بندی در محاسبات در نظر می گیرد).نتایج مطالعه حاضر نشان داد بیشینه شتاب زمین حاصل در اثر رویداد زمین لرزه محتمل در یک روند شمال غربی - جنوب شرقی که با گسل شمال تبریز انطباق خوبی دارد رخ خواهد داد. همچنین نویسندگان با بکار بردن روابط تضعیف گوناگون دریافتند برخی از این روابط تضعیف همچون رابطه تضعیف اتکینسون - بور (2003) گرچه جهانی اند در منطقه مذبور نتایج قابل قبولی ارائه نمی دهند و استفاده از این روابط برای این منطقه توصیه نمی شود.

در این مقاله به بررسی و ارزیابی زمین شناسی زیست محیطی در پهنه شمال تهران پرداخته شده است که توزیع برخی از عناصر از جمله کبالت، کادمیوم، مس، سرب، نیکل، روی، آهن، منگنز، آرسنیک و نقره مورد توجه می باشد. برای جمع آوری اطلاعات عناصر مورد مطالعه از داده های سازمان زمین شناسی کشور استفاده شد. لازم به ذکر است که نمونه برداری به صورت پراکنده بوده و تمام منطقه را به صورت کامل پوشش نداده است.سپس داده های جمع آوری شده پس از بررسی، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد پردازش قرار گرفتند و در نهایت به صورت نقشه هم میزان ارائه شدند.سپس ارتباط آنها با لیتولوژی منطقه، گسل ها، دانسیته گسل ها و آبراهه ها مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی به این نتیجه رسیدیم که بیشترین تمرکز عناصر در محدوده حوزه آبریز دربند می باشد که این امر به دلیل دانسیته بالای راندگی شمال تهران و وجود درز و شکاف فراوان در روند این گسل می باشد و انتشار این عناصر از روند شرقی - غربی راندگی شمال تهران پیروی می کند.

محدوده خوشاب در حاشیه شرقی پهنه خرد قاره ایران مرکزی واقع گردیده است. با بررسی ساختارهای مختلف از جمله گسل ها و چین ها، تغییر رژیم زمین ساختی این زیر پهنه از زمان همگرایی تا کواترنر مشخص گردید. در این مقاله با بررسی و تحلیل گسل ها و چین ها تلاش گردید به سوالاتی از قبیل نحوه همگرایی و غالب بودن فشارش به برش در زمان آغازین همگرایی، جواب داده شود. در این منطقه واحدهای افیولیتی به سن کرتاسه پایانی، واحدهای آتشفشانی ائوسن تا الیگوسن و همچنین ته نشست های تراورتنی برونزد یافته اند. وجود پوسته اقیانوسی به شدت برشی شده و راندگی این واحد بر روی واحدهای ائوسن، تشکیل چین های با میل مضاعف و گسل های امتداد لغز متنوع در رسیدن به پاسخ مناسب نشانه های مطلوبی هستند.

محدوده مورد مطالعه حد فاصل شهرستان های طبس و بشرویه می باشد و شامل بخشی از دشت طبس و رشته کوه شتری می باشد.در این تحقیق به معرفی منطقه از نظر ویژگی های ساختاری و اندازه گیری شاخص های زمین ریختی پرداخته شده است. بر این اساس گسل های ارشک و جمال واجد بالاترین و گسل های شتری و ازمیغان واجد کمترین سطح فعالیت های زمین ساختی نسبی شناخته شده اند.از سوی دیگر بررسی سابقه لرزه خیزی منطقه نیز انطباق بسیار آشکاری را با نتایج بدست آمده از اندازه گیری شاخص های زمین ریختی نشان می دهد.

هدف از این پروژه استفاده از روشهای سنجش از دور و پردازش داده های ماهواره ای، جهت تشخیص سیستمهای شکستگی می باشد. در اینجا با توجه به مورفولوژی های مرتبط با گسلش از چند تکنیک مختلف برای بارزسازی گسلها و شکستگیهای موجود در منطقه استفاده شده است. ابتدا چند نمای ماهواره ای (Scene) با شماره های (35 - 159 و  159 - 36و 35 - 160 و 160 - 36 و 35 - 161 و 36 - 161) از تصاویر +LANDSAT ETM انتخاب شد. در مرحله نخست برای بارز سازی خطواره های گسلی و قطع شدگی ناگهانی لیتولوژی و جابجایی ناشی از گسلش، از تکنیک RGB و تصاویر خاکستری Grayscale استفاده شد. همچنین برای بدست آوردن ترکیب بهینه رابطه OIF مورد استفاده قرار گرفت.در مرحله دوم، جهت داشتن توان تفکیک مکانی بالاتر، باند Panchromatic، با تصاویر LANDSAT ETM تلفیق گردید.مرحله سوم، استفاده از روش NDVI جهت بارز سازی گیاهان می باشد. تکنیک چهارم، فیلتر گذاری تصویر با استفاده از فیلترهای جهتی Sunangle، برای رویت بهتر لبه های تیز و خطوط ناشی از شکستگیها بود. در مرحله پنجم، تصویر DEM منطقه با استفاده از تکنیک Sunshading از جهات جغرافیایی مختلف مورد تابش مجازی قرار گرفت تا سایه های ایجاد شده برای شناسایی دره ها و برآمدگی های خطی ناشی از گسلها مورد استفاده قرار گیرد. همچنین با استفاده از مدل ارتفاع رقومی یک نمای سه بعدی از منطقه تولید گردید. در مرحله ششم، از تکنیک PCA برای بارز سازی خطوط مستقیم ناشی از شکستگیها کمک گرفته شد که پس از محاسبه چند مولفه اول، مولفه PC1 انتخاب شد. مرحله هفتم، استفاده از تکنیک Band Ratio بوده که عوارض طبیعی مرتبط با گسلش یکبار جداگانه روی تصاویر Grayscale و یکبار به صورت ترکیب RGB در تصویر رنگی اعمال شده و مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با استفاده از تصاویر حاصل از تکنیکهای مذکور نقشه شکستگی های ساختاری منطقه گسل کویربزرگ ترسیم شد.