ابوالقاسم قشیری (465-376 ه) یکی از بزرگ ترین عارفانان و عالمان قرن پنجم هجری قمری است. او در میدان های علم و معرفت روزگار خود، سرآمد اقران بود. آثار فراوانی که از او برجای مانده گواه این است که نه تنها در سلوک عرفانی و حکمت عملی، بلکه در حدیث و تفسیر و فقه و کلام هم از توانمندی زایدالوصفی برخوردار بوده است. یکی از دغدغه های قشیری بر اساس آنچه که از منابع مختلف گزارش شده، اندیشه های کلامی است. به نظر می رسد باورهای کلامی قشیری در بازخوانی اندیشه های او، همخوانی و تطابق بیشتری با کلام اشعری داشته باشد. این مساله را می توان در آثار او به وضوح مشاهده کرد. در رساله قشیریه، تفسیر لطایف الاشارات، نامه شکایت اهل سنت و قصیده الصوفیه آشکارا منظومه فکری قشیری آمده است.نگارنده در این مقاله که به روش کتابخانه ای صورت گرفته در پی آن است تا با مراجعه به آثار مذکور هر چه بیشتر به اندیشه های قشیری وضوح ببخشد. نتیجه ای که از مقاله گرفته می شود حاکی از آن است که آراء قشیری بجز مساله صفات خبریه و راه شناخت خداوند همان آراء ابوالحسن اشعری است.