در خصوص مفهوم میدان در نظریه الکترومغناطیس - همچون دیگر مفاهیم فیزیک - رویکردهای مختلفی وجود دارد که عملیات گرایی و واقع گرایی از مطرح ترین آنها هستند. در این مقاله ابتدا دیدگاه های تجربه گرایانه کارنپ و بریجمن مطرح می شود و سپس نگاه واقع گرایانه مارک لنگ بر اساس کتاب مقدمه ای بر فلسفه فیزیک (Lange, 2002) وی مورد بررسی قرار می گیرد. مارک لنگ در این کتاب به دو مساله اساسی می پردازد: «چرا کنش از راه دور یک مساله است» و «چه دلایلی برای واقعی دانستن میدان ها داریم؟» استدلال اصلی لنگ برای هر دو مساله، مبتنی بر فرض شهود موضعیت و ارضای این شهود است. وی فیزیک کلاسیک را در حل مسائل مربوط به وضعیت هستی شناختی انرژی، واقعیت میدان و موضعیت فضا - زمانی ناتوان می داند و معتقد است که همانا نظریه نسبیت اینشتین است که از عهده این مسائل بر می آید.در این مقاله از این ادعا دفاع می شود که مفهوم واقعیت میدان در حوزه کلاسیکی صرفا مبتنی بر یک پس زمینه و باور متافیزیکی و هستی شناسانه است، بنابراین با دیدگاه عملیات گرایی تعدیل شده در خصوص شناخت میدان قابل جمع است.