داستان وارگرایی در یک حوزه ی گفتمانی را می توان عجالتاً به عنوان دیدگاهی صورت-بندی کرد که مدعی است بهترین تلقی از اظهاراتی که در ضمن آن حوزه از گفتمان مطرح می شوند، این نیست که دارای صدق به مفهوم سرراست آن باشند، بلکه بهتر است بدان ها به مثابه ی نوعی «داستان» بنگریم. چنان که خواهیم دید، این صورت بندی اولیه از داستان وارگرایی، از جهات متعددی [بسیار] کلی، ولی به عنوان یک نقطه ی افتراق سودمند است. در نوشتار حاضر نخست به معرفی کلیاتی در مورد داستان-وارگرایی خواهیم پرداخت. سپس دسته بندی یابلو و خوانش وی از این تز را به اختصار می آوریم. در نهایت پس از نگاهی شتاب زده به سیر تاریخی مفهوم «جهان های ممکن» نشان می دهیم که اشکالات هستی شناخت پیش روی معناشناسی جهان های ممکن در روش شناسی فلسفه ی امروز از کجا ناشی می شود و نسخه ی یابلو از داستان-وارگرایی (کنایه گرایی) چگونه به رفع این اشکالات کمک می کند. کنایه گرایی به عنوان خوانشی از داستان وارگرایی (که یابلو آن را ارائه کرده است) می تواند اشکالات متعدد دیگری را که در مورد هستی شناسی، ارجاع، صدق و موارد دیگر پیرامون گزاره های خاص (مانند گزاره های ریاضیاتی یا وجهی) طرح می شوند پاسخ دهد.