یکی از چالش های جدی در ارتباط با مدیریت پایدار و تولید محصولات کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک، شور و سدیمی شدن خاک می باشد. این پژوهش به بررسی روش های مختلف اصلاح خاک آهکی شور و سدیمی با تاکید بر تغییرات زمانی کیفیت زهاب می پردازد. آزمایش ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار مواد اصلاحی معدنی و آلی شامل؛ شاهد، کود گاوی، تفاله پسته، گچ، ترکیب کود گاوی با گچ و ترکیب تفاله پسته با گچ، 2 تیمار آب شویی (با و بدون اسید سولفوریک) و 3 تکرار در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از ستون خاک اجرا گردید. 4 مرحله آب شویی متناوب با فواصل زمانی یک ماه هر کدام به میزان یک حجم تخلخل انجام شد. نتایج نشان داد که در خاک آهکی، مصرف گچ نه تنها باعث افزایش تخلیه سدیم از طریق آب شویی نمی شود، بلکه حتی نسبت به تیمار شاهد باعث کاهش کارایی آب شویی سدیم بین 3- تا 35- درصد می گردد. در مقابل، با مصرف توام اسید سولفوریک از طریق آب شویی، کاربرد گچ نسبت به شاهد در تخلیه سدیم بین 34-10 درصد افزایش یافت. همچنین کود دامی به دلیل تجزیه پذیری بیش تر نسبت به تفاله پسته باعث تخلیه بیش تر سدیم گردید. از بین 4 کاتیون محلول، پتاسیم کم ترین نوسانات زمانی درصد تغییر نسبت به شاهد (CP) را نشان داد. از این نظر، تفاله پسته نسبت به سایر تیمارها، پتاسیم بیش تری وارد فاز محلول نمود. همچنین با تکرار عملیات آب شویی، کارایی تیمارها در خارج نمودن کلسیم از خاک نسبت به تیمار شاهد کاهش نشان داد. یکی از دلایل این یافته، کاهش سرعت تجزیه مواد آلی و میزان اسیدهای آلی تولید شده و در نتیجه افزایش تدریجی واکنش (pH) همراه با اجرای مراحل مختلف آب شویی بود. تغییرات زمانی CP مربوط به منیزیم زهاب برای تیمارهای مورد مطالعه تا حد زیادی مشابه کلسیم بود. در بین تیمارهای مورد مطالعه و بدون مصرف اسید سولفوریک، بیش ترین درصد تغییر EC و SAR مربوط به تیمارهای کود دامی+گچ و کود دامی بود به طوری که در مرحله چهارم آب شویی، درصد CP مربوط به این دو تیمار به ترتیب 305 و 162 درصد به دست آمد. یافته های این پژوهش نشان از ناکارایی مصرف گچ به تنهایی در اصلاح خاک های شور و سدیمی آهکی دارد.