مقامات بدیع الزمان همدانی یکی از ارزشمندترین آثار قدیم عرب به شمار می رود که به سرعت توانست مورد توجه ادبا و حتی عامة مردم قرار بگیرد، چرا که بدیع الزمان توانست با خلاقیت و هوش کم نظیر خود برای اولین بار بسیاری از عناصر داستانی نظیر شخصیت پردازی، حادثه، پیرنگ، صحنه، گفتگو، حقیقت نمایی و. . . را در آنها به کار بگیرد. شخصیت و شخصیت پردازی، محوری ترین عنصر داستانی درمقامات وحلقةارتباطیبیندیگرعناصر داستانیاست که در مقامات به مانند دیگر داستان های کوتاه به دو شیوة مستقیم و غیر مستقیم بکار گرفته شده است. این مقاله با بررسی و تجزیه و تحلیل شیوه های شخصیت پردازی در داستان های معاصر به بررسی و تطبیق آن در مقامات بدیع الزمان همدانی پرداخته و چگونگی بکارگیری این عنصر در مقامات را از دیدگاهی علمی بیان می کند. با توجه به ویژگی شخصیت های موجود در مقامات بدیع الزمان و میزان توانمندی و توفیق وی در استفاده از این عنصر به این نتیجه می رسیم که بدیع الزمان با استمداد از ویژگی های تودة مردمِ هم عصرش توانسته است، حقیقت نمایی شخصیت هایش را بیشتر نماید تا خواننده را وادار کند که بپذیرد شخصیت هایی به مانند آنچه که در مقامات می بیند، وجود دارد. این شخصیت ها نه موجوداتی فرا زمینی و پیچیده اند که در نزد خواننده ارتباطشان با واقعیت قطع شود و نه بسیار ساده و تک بعدی که خواننده به راحتی تمامی رفتار و اعمال و گفتار آنها را پیشگویی کند. بدیع الزمان با ذکر نمونه هایی عینی از اعمال، رفتار و گفتار شخصیت ها در مقامه های مختلف در این کار چنان موفقیتی به دست آورد که هنوز هم با گذشت حدود ده قرن، کمتر کسی توانسته است یک راوی به مانند «عیسی بن هشام» و یک قهرمان چون «ابوالفتح اسکندری» بیافریند.