در مطالعات دوران تاریخی ایران با رگه های ناپیدا و آشکار از امپراتوری پر رمز و راز اشکانی موجه ایم که عده ای از مورخان و اندیشمندان را به خود علاقمند کرده است. پژوهش های امروزی با استفاده از منابع یونانی، رومی، ارمنی، سریانی، منابع فارسی میانه، منابع اسلامی و همچنین یافته های باستان شناسی تاریخ اشکانیان را موردمطالعه قرار داده و از تاریخ این سلسله در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ابهام زدایی نموده اند. امروزه بازسازی بخشی از تاریخ شاهنشاهی اشکانی بر پایه متون کهن تاریخی امکان پذیر است. تواریخ نگاشته شده به زبان سریانی، بخشی از مهم ترین منابع تاریخی جهت بازسازی تاریخ شرق نزدیک باستان را فراهم می کنند. این منابع برای بازسازی تاریخ ایران پیش از اسلام نیز دارای اهمیت هستند به گونه ای که نگارش تاریخ ایران در عهد ساسانی بدون بهره بردن از منابع سریانی امری بیهوده و ناقص خواهد بود. با چنین پیش زمینه ای هدف مقاله حاضر آن است که تاریخ شاهان اشکانی را در دسته ای از منابع ردیابی نماید. با بررسی تمام تواریخ موجود سریانی درنهایت مشخص می شود که این منابع به شکلی تعجب آور تماما شاهان اشکانی را نادیده گرفته و هیچ نام و نشانی از آنها در این منابع یافت نمی شود. شاید در نگاه نخست عدم وجود تاریخ شاهان اشکانی در منابع سریانی این نکته را به ذهن آورد که دیگر نیاز و ضرورتی به بررسی این منابع در ارتباط با تاریخ اشکانیان وجود ندارد، اما برخلاف چنین دیدگاهی این مقاله بر آن است که چنین غیبتی را دست مایه قرار داده و نشان دهد که فراموشی شاهان اشکانی در منابع سریانی امری اتفاقی نبوده است بلکه کاملا تحت تاثیر سنت تاریخ نگاری ایران در عصر ساسانی بوده. این در صورتی است که امروزه متون تاریخی نگاشته شده به زبان پهلوی در عصر ساسانی، ازجمله خدای نامه از میان رفته است، این منابع سریانی به شکلی غیرمستقیم به ما نشان می دهند که چگونه تاریخ اشکانیان در تاریخ نگاری ملی ایرانیان یکسره نادیده گرفته شده بود.