پایش
سال:1401 | دوره:21 | شماره:4 |تعداد مقالات:10

مقدمه: جهانی شدن و شاخص های سلامت موردتوجه بیشتر متخصصان و اندیشمندان این حوزه بوده است. ازاین رو، این مطالعه به بررسی اثر جهانی شدن بر مرگ ومیر نوزادان و کودکان دختر و پسر زیر پنج سال در کشورهای عضو سازمان اکو پرداخت. مواد روش کار: مطالعه توصیفی-تحلیلی و کاربردی حاضر با رویکرد اقتصاد کلان انجام شد. داده های جهانی شدن بر مرگ ومیر نوزادان و کودکان زیر پنج سال همگی از بانک جهانی استخراج شده و دوره زمانی 2002 تا 2018 کشورهای سازمان همکاری های اقتصادی اکو را شامل می شود. مدل ها در نرم افزار Stata 14 و با روش رگرسیون پانل دیتا با اثرات تصادفی برآورد شده اند. یافته ها: نتایج نشانگر آن است که اثر مخارج دولتی و خصوصی میزان مرگ ومیر را کاهش داده است اما تنها اثر مخارج بهداشتی خصوصی معنادار بوده است (004/0=P). اثر شاخص اجتماعی جهانی شدن (000/0P=) و بعد از آن اثر شاخص اقتصادی جهانی شدن (088/0P=) اثر معنادار و در انتها اثر شاخص سیاسی جهانی شدن بر مرگ ومیر نوزادان و کودکان زیر 5 سال درکشورهای سازمان اکو معنادار نبود. نتیجه گیری: در مجموع می توان نتیجه گرفت که جهانی شدن باعث بهبود شاخص های سلامت و در نتیجه کاهش مرگ ومیر نوزادان و کودکان زیر 5 سال شده است. لذا توصیه می شود با کمک از ظرفیت رسانه ها و فرهنگ بومی درکنار استفاده از تکنولوژی های جدید، توجه گردشگری سلامت، کاهش محدودیت های تجاری به ویژه محدودیت های گمرکی، مالیاتی، تعرفه ای و ارزی به خصوص در حوزه سلامت، تجارت بین المللی بهداشتی، سلامت و بهداشت مادران و همچنین نوزادان و کودکان را ارتقا داد.

مقدمه: بیمارستان ها حدود نیمی از مخارج ملی در بخش بهداشت و درمان را مصرف می کنند. برخی از هزینه های تحمیل شده بر بیمارستان ها ناشی از پذیرش های غیر مقتضی بوده که موجب اتلاف منابع می گردند. هدف مطالعه حاضر برآورد میزان پذیرش های غیرمقتضی در جنوب ایران پس از اجرای طرح تحول نظام سلامت و در بازه سال های 1393 الی 1397 است. روش کار: مطالعه حاضر مطالعه ای مقطعی است که در سال 1398 در دو بیمارستان بزرگ دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شد. جامعه پژوهش در این مطالعه شامل بیماران بستری شده در دو بخش داخلی و جراحی بیمارستان های علی ابن ابیطالب (ع) و خاتم الانبیاء (ص) زاهدان بود که از این تعداد 602 نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پروتکل ارزیابی مناسب (Appropriate Evaluation Protocol) از پرونده های پزشکی جمع آوری گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 24 و آمار توصیفی و آزمون های تحلیلی(کای دو و تست فیشر) استفاده شد. در تمام آزمون ها، سطح معناداری 5٪ در نظر گرفته شد. یافته ها: در این مطالعه میزان پذیرش های بستری غیر مقتضی در دو بیمارستان، 3/8% و میزان اقامت غیر مقتضی 5/3% برآورد گردید. همچنین 12% خدمات آزمایشگاه، ویزیت پزشک، خدمات پرستاری و دارو در این دو بیمارستان غیر مقتضی بود. نتایج آزمون کای-دو نشان داد نسبت پذیرش های غیر مقتضی در دو بخش داخلی و جراحی با یکدیگر تفاوت آماری معناداری داشتند (05/0P<). بر اساس نتایج نسبت پذیرش های غیر مقتضی در دو بیمارستان و نیز در گروه های سنی مختلف و در میان زنان و مردان، تفاوت آماری معناداری نداشتند. نتیجه گیری: میزان پذیرش های غیر مقتضی در بیمارستان های جنوب ایران زیاد می باشد. جهت کاهش پذیرش های غیر مقتضی، دقت در تریاژ بیمارستانی، به کارگیری کامل نظام ارجاع و نیز به کارگیری پزشکان متخصص خبره در بیمارستان های دولتی پیشنهاد می گردد.

مقدمه: میزان رضایتمندی بیماران با بیماری های مختلف متفاوت است. با توجه به این که کووید-19 بیماری جدیدی است که در طی چند سال گذشته در جهان و ایران شیوع پیدا کرده است، این تحقیق با هدف تعیین رضایت بیماران بستری در مرکز درمانی کرونا استان ایلام انجام شد. مواد و روش کار: این تحقیق یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که به صورت تمام شماری بر روی 200 بیمار بستری مبتلا به کووید-19 در مراکز کرونا استان ایلام از اول دی ماه سال 1399تا اول فروردین 1400 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و علائم بیماری و نسخه فارسی پرسشنامه رضایت بیماران (PSI) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار 22-SPSS و با آزمون های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد میانگین نمره رضایت بیماران 34/0± 47/3 بود. در بررسی متغیرهای تحقیق بر حسب تحصیلات (02/0=P)، مدت بستری (025/0=P)، سابقه بستری بیمار (01/0=P) و علایم بیماری کووید 19 نظیر درد قفسه سینه (02/0=P) و اختلال در راه رفتن (001/0=P) ارتباط معنی داری با متغیر رضایتمندی بیمار مشاهده شد. بیشترین میزان رضایت بیمار در بعد آموزش به بیمار(56/0± 70/3) و کمترین میزان رضایت بیمار در بعد اعتماد (45/0± 33/3) بود. نتیجه گیری: رضایت بیمار از خدمات ارائه شده در بیمارستان، شاخص بسیار مهمی جهت ارزیابی کیفیت خدمات مراقبتی و درمانی محسوب می شود. به نظر می رسد سیستم خدمات بهداشتی و درمانی می تواند با ارتقاء کیفیت مراقبت های بیمارستانی بیماران مبتلا به کووید 19، رضایت بیماران را فراهم کند.

مقدمه: خدمات آزمایشگاهی علیرغم نقش اساسی که در تشخیص و مدیریت بسیاری از آسیب-شناسی ها دارد، معمولاً بعنوان یکی از کانون های هزینه ی بخش سلامت مدنظر قرار می-گیرند. لذا این مطالعه به بررسی وضعیت تجویز و هزینه آزمایشات بیماران بستری در دو بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی کاشان در همه گیری کووید 19 پرداخت. روش کار: پژوهش حاضر کاربردی و مقطعی بود. جامعه آماری، بیماران مبتلا به کوید19 بستری در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی کاشان (یک مرکز آموزشی درمانی و یک بیمارستان درمانی) در بازه زمانی اسفند 1398 تا اسفند 1399 بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، جداول توزیع فراوانی و از آزمون T زوجی انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد در پیک اول و سوم کوید19 در دو بیمارستان، 42 نوع آزمایش تجویز شده است. بیشترین تجویزها مربوط به آزمایشات Cr، BUN، K، Na و بیشترین هزینه ها مربوط به آزمایشات Troponin و CRP بوده است. در بیمارستان درمانی تفاوت معنی داری در تجویز و هزینه آزمایشات در پیک اول و سوم مشاهده نشد، اما در مرکز آموزشی درمانی تفاوت معنی داری در تجویز آزمایشات در پیک اول و سوم وجود داشت (003/0=Pvalue). نتیجه گیری: با توجه به ناشناخته بودن بیماری کوید19 و ابتلای زیاد مردم منطقه کاشان در شروع همه گیری، تصمیم گیری قطعی در مورد لزوم انجام تست های آزمایشگاهی امکان پذیر نبود. اما یافته ها بر این موضوع دلالت دارد که تعدادی از آزمایشات برای اکثر بیماران در فاصله زمانی مشخص درخواست شده است، در حالی که مطلوب تر آن بود که تجویز این آزمایشات موردی، با توجه ویژه به شرایط بالینی بیماران و از طریق هم اندیشی و تشکیل کمیته علمی انجام می گرفت.

مقدمه: پژوهشگران هر چه قدر خدمات خود را با کیفیت و کمیت بهتری ارائه دهند، توسعه و پیشرفت کشور شتاب بیشتری خواهد گرفت. در این میان عملکرد پژوهشگران حوزه سلامت بدلیل نوع و جنس فعالیت ها نقش بسیار اثرگذاری بر سلامت کلی جامعه دارد. هدف از این مطالعه، سنجش وبررسی روابط بین مولفه های اثرگذار متغیرهای کیفیت زندگی کاری و سرمایه روانشناختی در عملکرد شغلی پژوهشگران حوزه سلامت بود. مواد و روش کار: در این مطالعه با استفاده از پرسشنامه از بین جامعه آماری 339 نفره اعضای هیات علمی و پژوهشگران حوزه سلامت جهاددانشگاهی تعداد 181 نفر نمونه با استفاده از فرمول کوکران بصورت تصادفی انتخاب و گردآوری داده ها انجام پذیرفت. سپس با استفاده از آزمون های آمارتوصیفی و معادلات ساختاری نتایج مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد سطح عملکرد شغلی و سرمایه روانشناختی بالا و سطح کیفیت زندگی کاری در حد متوسط می باشند. همچنین روابط بین متغیرهای کیفیت زندگی کاری و سرمایه روانشناختی بر عملکرد شغلی معنی دار بود (001/0>P). بر اساس نتایج بدست آمده مدل مفهومی از برازش مطلوبی برخوردار بود. Hi-Squre=2. 353, RMSEA=0. 079, SRMS=0. 05, NFI=0. 92, CFI=0. 93 نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد تقویت مولفه های کیفیت زندگی کاری و سرمایه روانشناختی تاثیر بسزایی در افزایش عملکرد و پیشبرد اهداف سازمانی در حوزه های مرتبط با مطالعات سلامت جهاددانشگاهی خواهد داشت.

مقدمه: ناباروری، هویت زناشویی را مورد هدف قرار می دهد و می تواند مسیر طبیعی زندگی جنسی زن و شوهر را مختل کند. روایت درمانی و مدل تجربه ی جنسی به اندازه ی کافی خوب روش های اختصاصی برای ارتقاء سلامت روانی-جنسی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ی تاثیر دو روش ذکر شده روی نگرش و رضایت جنسی متاهلین نابارور انجام گرفت. مواد و روش کار: بدین منظور و در قالب طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 45 روزه از میان مشارکت کنندگان در پژوهش، 48 فرد متاهل از مراجعه کنندگان به مطب تخصصی ارولوژی، زنان و سلامت جنسی واقع در شهر تهران با مشکل ناباروری، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 16 نفره روایت درمانی، مدل تجربه ی جنسی به اندازه ی کافی خوب و کنترل جایگزین شدند. محتوای تدوین شده ی روایت درمانی و مدل تجربه ی جنسی به اندازه ی کافی خوب به مدت 4 جلسه ی 90 دقیقه ای روی دو گروه آزمایش به طور جداگانه و اختصاصی اجرا شد. گردآوری داده ها با پرسشنامه ی نگرش جنسی دهقانی و پرسشنامه ی رضایت جنسی هادسون صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و تستهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس، آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد هر دو درمان مذکور در پس آزمون نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر نگرش جنسی اعمال کردند(001/0>P). آزمون بونفرونی حاکی از برتری روایت درمانی نسبت به مدل تجربه ی جنسی به اندازه ی کافی خوب در ارتقاء نگرش جنسی(05/0>P)، و تاثیر بیشتر مدل تجربه ی جنسی به اندازه ی کافی خوب نسبت به روایت درمانی در ارتقاء رضایت جنسی متاهلین نابارور بود(05/0>P). نتایج آزمون اندازه گیری مکرر نیز ماندگاری تاثیرات را در مرحله پیگیری نشان داد (05/0>P). نتیجه گیری: یافته ها نشان دادند که روایت درمانی و مدل تجربه جنسی به اندازه کافی خوب، به عنوان دو برنامه مداخله ای مناسب جهت ارتقاء نگرش و رضایت جنسی در متاهلین نابارور هستند.

مقدمه: رضایت زناشویی از مولفه های مهم ثبات خانواده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر زوج درمانی با رویکرد خودتنظیمی بر رضایت زناشویی انجام شد. مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود. شرکت کنندگان 60 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز خدمات روانشناسی و مشاوره شهرستان کرج با مشکلات زناشویی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 زوجی آزمون و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سوالات مربوط به حیطه رضایت زناشویی پرسشنامه ی سازگاری دو نفری اسپانیر استفاده شد. زوج درمانی خود تنظیمی به مدت هشت جلسه برای افراد گروه آزمون انجام شد و قبل، بلافاصله بعد و دو ماه بعد از جلسات درمان، رضایت زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. از آزمونهای تی مستقل، آنووای یک طرفه با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. سطح معناداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین سنی گروه آزمون و کنترل به ترتیب 46/32 و 43/33 سال بود. نمره رضایت زناشویی در گروه آزمون طی سه بار اندازه گیری به ترتیب 23/29، 50/40 و 1/39 که از نظر آماری معنادار بود (05/0P<)، این میزان درگروه کنترل به ترتیب 03/29، 20/29 و 3/25 بود، که تفاوت معنادار نداشت (05/0P>). تفاوت نمره رضایت زناشویی در ارزیابی های پس آزمون و پیگیری بین دوگروه نیز اختلاف معناداری را نشان داد (05/0P<). نتیجه گیری: یافته های حاصل از مطالعه نشان می دهد که زوج درمانی با رویکرد خودتنظیمی می تواند باعث بهبود و ارتقاء رضایت زناشویی شود.

مقدمه: ارتباطات بین فردی مراقبین سلامت و مراجعین یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر رضایتمندی مراجعین از مراکز خدمات جامع سلامت می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر آموزش مجازی مبتنی بر نظریه عمل منطقی توسعه یافته بر مهارتهای ارتباطی بین فردی مراقبین سلامت شهر اهواز انجام گرفت. مواد و روش کار: این مطالعه مداخله ای بر روی 88 نفر از مراقبین سلامت شهر اهواز (44 نفر گروه آزمون و 44 نفر گروه شاهد) در سال 1400 انجام شد. داده ها در زمان های قبل و 2 ماه بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه سازه های نظریه عمل منطقی توسعه یافته و نیز پرسشنامه مهارتهای ارتباطی بین فردی جمع آوری گردید. محتوای آموزشی بصورت مجازی با استفاده از شبکه اجتماعی (واتساپ) طی 12 جلسه 60 دقیقه ای در اختیار گروه آزمون قرار گرفت به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ویراست 24 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: میانگین امتیاز سازه های نظریه عمل منطقی توسعه یافته در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد بعد از مداخله افزایش معنادار یافت. و نیز میزان مهارت های ارتباطی بین فردی در گروه آزمون بعد از مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معنادار افزایش داشت. بیشترین تغییر مربوط به نگرش و رفتار و کمترین تغییر مربوط به هنجارذهنی بود. نتیجه گیری: آموزش مبتنی بر نظریه عمل منطقی توسعه یافته بصورت مجازی با استفاده شبکه اجتماعی(واتساپ) بر بهبود مهارتهای ارتباطی بین فردی مراقبین سلامت مؤثر بود. ه نظر می رسد که اجرای اینگونه برنامه های آموزشی می تواند برای افزایش مهارتهای ارتباطی بین فردی مراقبین سلامت مفید باشد.

مقدمه: کتاب های درسی اصلی ترین منابع آموزشی در مدارس هستند. پژوهش حاضر با این هدف انجام شد که کتاب های درسی زبان انگلیسی دوره اول و دوم دبیرستان را از نظر توجه به ابعاد چهارگانه سواد سلامت (دسترسی به اطلاعات سلامت، درک و فهم اطلاعات سلامت، ارزیابی اطلاعات سلامت، اتخاذ رفتارهای سالم) تحلیل کند. مواد و روش کار: پژوهش به شیوه توصیفی و با روش تحلیل محتوا کمی انجام شد. واحد تحلیل، جمله بود و از مقوله های از پیش تعیین شده استفاده شد. جامعه آماری مشتمل بر کل کتاب های زبان انگلیسی دوره اول و دوم دبیرستان بود. با استفاده از یک چک لیست محقق ساخته، میزان توجه کتاب های انگلیسی به سواد سلامت در سه حوزه مراقبت سلامت، پیشگیری از بیماری و ارتقاء سلامت و همچنین در چهار بعد دسترسی، درک و فهم، ارزیابی و کاربست مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد توجه به ابعاد دسترسی به اطلاعات سلامت و همچنین ارزیابی و کاربرد این اطلاعات در کتاب های مذکور مغفول واقع شده و یا بسیار ناچیز است. در بعد درک اطلاعات سلامت، در پایه های هشتم و نهم، بخشی از محتوا (به ترتیب 7 و 10 درصد) به مراقبت سلامت و در پایه های هشتم و یازدهم بخشی از محتوا به ارتقاء سلامت (به ترتیب 7 و 9 درصد) اختصاص یافته است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که کتاب های درسی زبان انگلیسی دانش آموزان را به توانایی ارزیابی و کاربست اطلاعات سلامت تجهیز نمی کنند. نتیجه گیری: درس زبان انگلیسی فرصتی کم نظیر در اختیار دارد تا با تلفیق ابعاد مختلف سواد سلامت در آن، فرصت های یادگیری برآمده از زندگی واقعی را به دانش آموزان ارائه دهد و به این ترتیب علاوه بر یادگیری زبان انگلیسی، دانش آموزان به کسب سواد سلامت نائل خواهند آمد. لذا پیشنهاد می شود، مقوله سواد سلامت و ابعاد آن در کتاب های درسی زبان انگلیسی مورد توجه قرار گیرد.

مقدمه: تاب آوری می تواند منجر به ثبات فردی شود و در موقعیت های مختلف، کمک زیادی به نحوه برخورد افراد با استرس و بهبود عملکرد آنها داشته باشد. شیوع جهانی کروناویروس باعث افزایش مشکلات سلامت روان (مانند اضطراب و افسردگی) در سطح جهانی گردیده است. توجه به این نکته که در زمان همه گیری ویروس کرونا، خانواده ها تحت فشارهای متعددی هستند، برای هر گونه راهکارهای کنترلی تاب آوری ضروری است. این مطالعه با هدف ارزیابی تاب آوری و عوامل موثر بر آن در بزرگسالان ایرانی انجام شد. مواد و روش کار: مطالعه ی حاضر یک تحقیق پیمایشی در جامعه ایران بود. مخاطبان با نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شدند. شرکت کنندگان به یک پرسشنامه دموگرافیک کوتاه و مقیاس تاب آوری Connor-Davidson (CD-RISC2) پاسخ دادند. تحلیل رگرسیون لجستیک برای ارزیابی ارتباط بین متغیرهای مستقل و تاب آوری انجام شد. یافته ها: در این مطالعه 20487 بزرگسال ایرانی (9/49 درصد مرد و 1/50 درصد زن) شرکت داشتند. میانگین (انحراف معیار) سنی شرکت کنندگان 9/13± 25/41 سال بود. میانگین نمره تاب آوری 9/1± 1/6 (از 8 نمره) بود و در مجموع 2/57 درصد از شرکت کنندگان امتیازی برابر یا بالاتر از میانگین کسب کردند. ارتباط سن (99/0OR=، 999/0-993/0 %CI: 95)، سطح تحصیلات ](برای تحصیلات متوسطه 35/1OR=، 44/1-26/1% CI: 95 برای آموزش ابتدایی 00/2=OR، 19/2-83/1: %CI95)[ و وضعیت اشتغال ](برای بیکار 12/1OR=، 28/1-98/0%CI: 95 برای خانه دار ]25/1OR=، 4/1-12/1%CI: 95 برای دانشجو 35/1 OR=، 48/1-22/1%CI: 95 برای افراد شاغل 50/1 OR=، 69/1-33/1 %CI: 95)[ با تاب آوری از نظر آماری معنی دار بود. سن بالاتر و تحصیلات عالی از عوامل محافظت کننده بودند و وضعیت اشتغال با کاهش تاب آوری در ارتباط بود. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد بطور نسبی مردم ایران از تاب آوری قابل قبولی در دوران پاندمی کووید-19 برخوردار بودند. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد تاب آوری بیشتر با سن و تحصیلات بالاتر و تاب آوری کمتر با وضعیت اشتغال ارتباط داشت به نحوی که افراد شاغل تاب آوری کمتری نسبت به سایر گروههای شغلی داشتند.