رضایت از عوامل بسیار مهم در زندگی زناشویی است، رضایت زناشویی باعث می شود زوجین آرامش را در زندگی ببینند و با آرامش و رضایت آنها، فرزندان نیز در خانواده به خوبی تربیت می شوند و آثار آن را در جامعه از خود نشان خواهند داد. بنابراین با توجه به اهمیت و نقش رضایت از زندگی زناشویی در روابط بین زوجین و افزایش آرامش در زندگی زناشویی لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش وضعیت زندگی زناشویی احساس می گردد. هدف کلی این پژوهش تعیین عوامل موثر بر میزان رضایت زناشویی در میان زنان شهر آذرشهر (زنان متاهل بالای 15 ساله) می باشد. و اهداف جزئی آن تعیین رابطه بین میزان دینداری، سرمایه اجتماعی، ساختار قدرت، پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده، فاصله سنی زوجین، طول مدت ازدواج، وضعیت اشتغال زنان و تحصیلات زنان (متغیر مستقل) با میزان رضایت زناشویی (متغیر وابسته) می باشد. چارچوب نظری آن را نظریه های نیاز مازلو، همسان همسری برگس، دین دورکیم، سرمایه اجتماعی رابرت پاتنام، قدرت و طول مدت ازدواج میشل آندره تشکیل می دهد.روش: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی و شیوه نمونه گیری آن، خوشه ای چندمرحله ای می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر زنان متاهل بالای 15 ساله (9325=N) در شهر آذرشهر می باشد. حجم نمونه آن 354 زن می باشد. برای ارائه نتایج از روش ها و آماره های توصیفی و نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها، شیوه های آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است، که تمام تحلیل های فوق توسط نرم افزارSPSS می باشد.یافته های تحقیق: نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان دهنده وجود رابطه معنادار بین متغیرهای میزان دینداری، سرمایه اجتماعی، طول مدت ازدواج به عنوان متغیر مستقل با میزان رضایت زناشویی به عنوان متغیر وابسته می باشد. هم چنین میزان رضایت زناشویی بر اساس ساختار قدرت در خانواده، پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده و تحصیلات زنان متفاوت است. میزان رضایت زناشویی بر اساس وضعیت اشتغال زنان متفاوت نیست، بین فاصله سنی زوجین و رضایت زناشویی رابطه وجود ندارد.