چکیده فارسی:اخلاق در هندسه تمدن اسلام بسان ریشه ای است که ساقه و پایه بقیه معارف دینی، یعنی فقه و عقاید را فراهم می آورد. فقه ورزی نیز که با نوعی وسعت فهم و درک عمیق و ماهرانه در مجموعه معارف دین و با هدف مدیریت حیات طیبه انسان و راهبری و هدایت او انجام می گرفت، به تدریج در احکام عملی و رفتارهای ظاهری انحصار پیدا کرد و در شریعت و تشخیص حلال و حرام و ادای تکلیف در خصوص ظواهر رفتاری ویژه گشت و رفته رفته دانش مستقلی به اسم علم فقه را تاسیس نمود که با بیرون راندن صفات و بر محور فعل مکلف متکفل احکام آن گردید. به نظر می رسد فرهنگ و ارزش های اخلاقی اگر بخواهد سهم لازم و موقعیت واقعی خود را در نظام معرفتی و سبد علوم اسلامی و مدیریت فرهنگی و تولیت جامعه متمدن دینی بازیابد، بازشناسی عوامل این آسیب و آفت شناسی موانع درون دینی آن ضرورت دارد؛ عواملی چون تنزل از جایگاه اصلی به رتبه زائد و زینتی و انحصار فقه در احکام عملی و رفتاری که خاستگاه تاریخی جدایی دستگاه فقه از اخلاق می باشد.
چکیده عربی:الاخلاق فی هندسة الحضارة الاسلامیه بمثابه الجذور التی تمهد الساق والاساس لبقیة العلوم الدینیة، یعنی الفقه و الاعتقادات. کما أن النزعه الفقهیه التی کانت تتم بشکل من الفهم الواسع و الادراک العمیق و الماهر فی مجموعه المعارف الدینیة و بقصد ادارة الحیاة الطیبه للانسان و قیادته و هدایته، انحصر تدریجیا فی الاحکام العملیه والسلوک الظاهری و اختص فی الشریعه و تشخیص الحلال و الحرام و اداء الواجب بخصوص الظواهر السلوکیه، و من ثم تبلور رویدا رویدا علما مستقلا باسم علم الفقه الذی تکفل باحکامه من خلال طرد الصفات و علی اساس محور فعل المکلف. یبدو لو ان الثقافه و القیم الاخلاقیه ارادت ان تحصل علی حصتها اللازمه و موقعها الحقیقی فی النظام المعرفی وسله العلوم الاسلامیة و الادارة الثقافیه و تولیة المجتمع الدینی المتحضر، فانه من الضروری التعرف من جدید علی عوامل هذه الاضرار و معرفه الافات للموانع الدینیه الداخلیة؛ کالعوامل مثل التنزل من المواقع الاصلیه الی مرتبه زائدة و تزئینیه و حصر الفقه فی الاحکام العملیة و السلوکیة التی تعد الموطن التاریخی لانفصال جهاز الفقه عن الاخلاق.