اصول چهارگانه اخلاقی که به طور مشترک در اخلاق زیستی و اخلاق پزشکی کاربرد دارند، حاصل همگرایی اندیشمندان حوزه های مختلف اجتماعی و جهانی است که بر محور انسان گرایی شکل گرفته و خاستگاه آن فرهنگ غرب می باشد. هرچند اخلاق زیستی سکولار اصولی را مجسم می سازد که قابل تعمیم جهانی است و به همه افراد و مفاهیم اخلاقی مربوط می شود و به عنوان معیاری برای بررسی معضلات اخلاقی و ارایه الگوی تصمیم گیری در زمینه مباحث اخلاق زیستی مورد توجه است، لیکن از حیث مقارنه و تطبیق در مبانی آن با فرهنگ ها و مکتب های مختلف اخلاقی، دارای تفاوت های اساسی است. این وجوه تفاوت در مکاتب و ادیان ابراهیمی به ویژه مکتب حیات بخش اسلام بیشتر قابل درک است. این مقاله اصول چهارگانه اخلاق زیستی را از منظر فقه و حقوق اسلامی مورد بررسی قرار می دهد و با توجه به روشن بودن ابعاد آن در فرهنگ غربی توجه نگارندگان صرفا معطوف به مطالعه موضوع از منظر فقه و حقوق اسلامی است.