شرایط مساعد طبیعی و جغرافیایی حوضۀ دریاچۀ ارومیه در شمال غرب ایران در طول زمان موجب شکل گیری استقرارهای قابل توجه شده است. بعد از تک پژوهش های پراکنده، پروژۀ حسنلو به سرپرستی «رابرت دایسون» بعد از دو دهه پژوهش های بنیادی و هدفمند باستان شناسی گاهنگاری و کیفیت و کمّیت فرهنگ های منطقه را تاحدودی مشخص کرد. پس از پروژۀ حسنلو انتظار آن میرفت که این پژوهش ها توسط باستان شناسان ایرانی به منظور تکمیل و تصحیح خطاهای احتمالی پروژۀ حسنلو به صورت منظم ادامه پیدا کند که متأسفانه این موضوع تحقق نیافت. در سال های اخیر، چندین سد در حوضۀ دریاچۀ ارومیه درحال ساخت است و تعدادی از آن ها نیز به بهره برداری رسیده اند. کاوش های نجات بخشی در حوضۀ آبگیر این سدها فرصت بسیار خوبی فراهم کرد که دستکم گاهنگاری جنوب حوضۀ دریاچۀ ارومیه با اتخاذ رویکردی مناسب به صورت جدی بازنگری شود و اطلاعات درمورد شکل گیری، کمّیت، گستردگی و برهمکنش های فرهنگی به حد مطلوبی برسد؛ و مسأله های اصلی و ابهامات گاهنگاری پیش ازتاریخ حوضۀ دریاچۀ ارومیه و ارتباط آن با حوزه های فرهنگی پیرامون، مورد بررسی قرار گیرد. در اجرای کاوش های نجات بخشی برای هریک از این پروژه ها یک مدیر درنظر گرفته شد و نه سرپرستی که کل مطالعات را مدیریت کند. آن چه در واقعیت اتفاق افتاد مدیر پروژه بیشتر مشغول هماهنگی امور با دستگاه های اجرایی و مرتبط مانند آب منطقه ای و وزارت نیرو و پژوهشکدۀ باستان شناسی بود و عملاً فرصت کافی برای امور مرتبط با باستان شناسی را نداشت. حوضۀ دریاچۀ ارومیه در پیش ازتاریخ و پس از آن نیز ارتباطات و تعامل گسترده با مناطق اطراف داشته است، اما نقاط تاریک بسیار دارد و در برخی دوره ها، چگونگی تحول فرهنگی در قیاس با مناطق پیرامون که فرهنگ های نسبتاً مشابه یا دست کم هم زمان دارند، دانسته های ما بسیار کمتر است. بررسی ها و کاوش های روشمند بنیادی و استفادۀ مناسب از فرصت کاوش های نجات بخشی می تواند راهگشا باشد.