بیماری آلزایمر به عنوان شایع ترین نوع دمانس، با شروعی تدریجی و پیشرفتی مداوم همراه است که به تدریج حافظه و توانایی های ذهنی دیگر مانند تفکر، استدلال و قضاوت افراد را تحت تاثیر قرار داده و آنها را در انجام وظایف روزانه ی زندگی به خصوص در دوران سالمندی با مشکل مواجه می کند. در این میان آنچه بیش از حد تحت تاثیر قرار می گیرد، کیفیت زندگی این افراد است. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی افسردگی، تنیدگی ادراک شده و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آلزایمر انجام شد. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل سالمندان مبتلا به آلزایمر شهر کرمانشاه در سال 1394 می شد که از میان آنها50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس جهت مطالعه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این مطالعه شامل پرسش نامه ها ی افسردگی بک (بک، وارد، مندلسون، موک، و ارباک، 1961)، استرس هولمز- راهه (1967)، حمایت اجتماعی- مقیاس خانواده (پروسیدانو و هلر، 1983) و کیفیت زندگی بیماران آلزایمری (لاگسدون، گیبونس، مک کری، و تری، 1998) می شد. یافته های حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین میزان تنیدگی ادراک شده و افسردگی با کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آلزایمر رابطه ی منفی معنی دار وجود دارد (p<0.001). همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که تنیدگی ادراک شده به طور معناداری پیش بینی کننده ی کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آلزایمر است (p<0.001). پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل تعیین کننده ی کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آلزایمر مانند افسردگی و تنیدگی ادراک شده بوده و تاییدی برای توجه به این عوامل است.