مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان
سال:1385 | دوره:13 | شماره:2 |تعداد مقالات:12

مقدمه: هدف از انجام این مطالعه کشت سلول های استخوانی انسان و دست یابی به اطلاعات عملی در زمینه کشت این سلول ها بود.روش: در این مطالعه قطعات استخوانی و پریوستی پس از جداسازی از فک انسان و انتقال به آزمایشگاه به قطعات کوچک تقسیم شدند و تحت تاثیر آنزیم های تریپسین و کلاژناز سلول های موجود در قطعات بافتی آزاد شده و سه کشت اولیه از سلول های بافت استخوانی، پریوستی و اندوستی فراهم شد. پس از گذشت زمان لازم برای رشد نمونه ها، از آنها لامل تهیه و با رنگ آمیزی آلکالین فسفاتاز درصد سلول های آلکالین فسفاتاز مثبت اندازه گیری شد.یافته ها: بر پایه نتایج حاصله متوسط مدت زمان مطلوب رشد سلول ها در حد پوشاندن کف فلاسک 23 روز بود.نتیجه گیری: تحت شرایط خاص و استریل آزمایشگاهی سلول های استخوانی فک انسان قابل کشت دادن می باشند که می توان با انجام کشت سه بعدی آنها از این پروسه در بازسازی نقایص ناحیه فک و صورت استفاده نمود.

مقدمه: اتیولوژی های آرتروز پس از تروما هنوز به خوبی مورد بررسی قرار نگرفته اند و اگرچه از گذشته تصور بر این بوده که ناهمواری سطح مفصلی می تواند ایجاد آرتروز بنماید، اما یافته های علمی که بر این ارتباط دلالت کنند بسیار ناچیزند. از طرفی ارتباط بین ناپایداری ناشی از فقدان لیگامان صلیبی قدامی (ACL) و آرتروز نیز هنوز به طور کامل روشن نیست و اهمیت نسبی ناهمواری در مقایسه با ناپایداری نیز مشخص نمی باشد.روش: در زانوی راست 9 خرگوش نیوزلندی گروه A پارگی ACL و در زانوی راست 9 خرگوش گروه B هم زمان پارگی ACL و شکستگی با جابجایی یک میلی متری در کندیل خارجی فمور ایجاد شد. پس از گذشت 6 ماه شدت بروز پدیده آرتروز در زانوی آسیب دیده و سالم هر خرگوش و هم چنین در بین دو گروه آسیب دیده مقایسه گردید.یافته ها: در هر دو گروه شدت آرتروز در زانوی آسیب دیده نسبت به زانوی سالم بیشتر و در مقایسه دو گروه شدت آرتروز در گروه B از گروه A بیشتر بود.نتیجه گیری: زانوی ناپایدار ناشی از فقدان ACL با سرعت بیشتری نسبت به زانوی طبیعی دچار آرتروز می گردد و در صورتی که در این زانوی ناپایدار، ناهمواری یک میلی متری ایجاد گردد، سرعت و شدت بروز آرتروز افزایش می یابد، که مطالب فوق نشان دهنده اهمیت جااندازی دقیق شکستگی های داخل مفصلی و سپس بازسازی لیگامانی در زانوی مبتلا می باشد.

مقدمه: امروزه جذب سنجی دوگانه اشعه X به عنوان تکنیک استاندارد برای تشخیص استئوپورز استفاده می شود. از آنجا که هنوز ارزیابی بر اساس همبستگی میان دوز (dose) در مرکز اسکن و دوز سطحی اندام های بحرانی گزارش نشده است، در این مطالعه ابتدا دوز سطحی اندام های تیرویید و رحم همراه با دوز در مرکز اسکن زنان اندازه گیری شد و همبستگی میان دوز مرکز اسکن با دوز سطحی اندام های تیرویید و رحم به منظور تعیین میزان مواجهه با اشعه در بیماران مورد بررسی قرار گرفت.روش: در این مطالعه 40 زن با سیستم دانسیتومتر استخوان Lunar-DPX-MD با دسته اشعه قلمی، در دو مد اسکن مهره ای و فمورال به طور همزمان تحت تابش قرار گرفتند. سپس دوز سطحی اندام های بحرانی تیرویید و رحم و نیز دوز در مرکز اسکن و دوز زمینه اندازه گیری شد. 433 دوزیمتر ترمولومینسنت در سطح اندام های تیرویید و رحم زنان و همچنین مرکز اسکن قرار داده شد و پس از تابش دهی قرائت گردید. درصد دوز سطحی تیرویید و رحم بر دوز مرکز اسکن محاسبه شد. سپس همبستگی میان دوز مرکز اسکن و دوز سطحی اندام های بحرانی آنالیز شد و توابع رگرسیون همراه با سطح معنی داری تعیین گردید.یافته ها: در اسکن مهره ای و فمورال، متوسط دوز سطحی تیرویید، رحم و دوز مرکز اسکن به ترتیب 36/1±88/1، 03/1±81/1 و 8/2±70/5 میکروگری به دست آمد. همبستگی معنی داری میان دوز سطحی تیرویید و رحم با دوز در مرکز اسکن زنان تحت مطالعه وجود داشت، بنابراین توابع رگرسیون و ضرایب همبستگی محاسبه شد.نتیجه گیری: همبستگی معنی داری میان دوز سطحی اندام های بحرانی و دوز مرکز اسکن مشاهده شد. سیستم Lunar-DPX-MD با دسته پرتو قلمی، دارای دوز تابشی بسیار کم و در حد دوز زمینه است.

هدف: این مطالعه به منظور بررسی شیوع سوء مصرف و وابستگی به مواد و ارتباط آن با برخی فاکتورهای دموگرافیک، رفتاری، نگرشی و آگاهی دانش آموزان صورت گرفت.روش بررسی: این پژوهش به صورت مقطعی (Cross sectional) انجام شد. نمونه پژوهش را تمام دانش آموزان سال آخر دبیرستان و پیش دانشگاهی شهر کرمان تشکیل می دادند که به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفته و پرسشنامه پژوهشگر – ساخته ای که روایی و پایایی آن مورد بررسی قرار گرفته و قابل قبول بود جهت گردآوری داده ها، استفاده شد. پرسشنامه بین 3500 دانش آموز توزیع شد، 3318 نفر (8/94%) پرسشنامه را تکمیل کردند. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS-10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در آنالیز آماری داده ها از آزمون t و مجذور خی و Odds Ratio for Trend استفاده شد.یافته ها: 62/58 درصد دانش آموزان را پسران و 38/41 درصد را دختران تشکیل می دادند. 5/26درصد پسران و 5/11درصد دختران سابقه حداقل یک بار مرتبه مصرف مواد را داشتند. شیوع مصرف مواد در پسران به ترتیب الکل 2/16، تریاک 7/11، آرام بخش ها 7/9، حشیش 3/8، مواد نیروزا 2/8، شیره 7/7، LSD 5.8 و هروئین 5/5 درصد و در دختران تریاک 1/5، الکل 5/4، مواد آرام بخش 4/4، حشیش 8/2، مواد نیروزا 2/8، شیره 6/2 و LSD 2 درصد بود. در تمام موارد شیوع مصرف توسط پسران به طور معنی دار بیشتر از دختران بود (P<0.0001). مشخص گردید که جنس مذکر می­تواند به عنوان یک عامل خطر در کاهش فواصل مصرف برخی از مواد مخدر مطرح باشد، یعنی پسران نسبت به دختران در فواصل زمانی کوتاهتری به مصرف مواد می پردازند (P<0.005) اما این رابطه در مورد پایه تحصیلی معنی دار نبود. تمایل به ترک در پسران (8/40 درصد) بیش از دختران (2/26) و این اختلاف معنی دار بود. بیشترین گزینه انتخابی برای ترک، خود درمانی و برای حل مشکل اعتیاد بیشترین گزینه، مراجعه به یک دوست صمیمی و در مرحله بعد پدر و مادر بوده است. فراوانی آموزش گرفته شده در پسران بیشتر از رییس مدرسه و معلم پرورشی و کمترین آموزش دریافتی از معلم آموزش بهداشت بوده است.نتیجه گیری: سوء مصرف مواد در سنین جوانی به طور جدی بالاست. جدا از مواد مخدر و الکل توجه به سایر مواد نیز الزامی است. شیوه آموزش سازمان یافته همراه با پس خوراند نتایج حاصله می تواند کمک کننده باشد. نقش جدی تر معلمین بهداشت مدارس بایستی مورد توجه قرار گیرد. با توجه به تمایل به ترک لازم است تمهیدات لازم برای آگاهی و جلب نظر مصرف کنندگان برای مراجعه به مراکز قابل اطمینان جهت ارائه خدمات مشاوره ای و توان بخشی و سم زدایی انجام شود.

مقدمه: ایران با وسعت زیاد و در نتیجه تنوع آب و هوایی آن، دارای پوشش گیاهی بسیار متنوع و جالبی می باشد که بسیاری از این گیاهان توسط افراد بومی به مصارف درمانی متعددی می رسند.روش: در این بررسی، 30 گونه گیاهی از 19 تیره مختلف که از منطقه شهر بابک در غرب کرمان جمع آوری و شناسایی شده بودند، از نظر وجود و یا عدم وجود ترکیبات موثره گیاهی شامل الکالویید، تانن، ساپونین، فلاونویید، گلیکوزید قلبی، گلیکوزید سیانوژنیک و اسانس مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها: تعداد گیاهان حاوی الکالویید 8 مورد (27%)، تانن 22 مورد (71%)، ساپونین 4 مورد (13%)، فلاونوئید 26 مورد (86%)، گلیکوزید قلبی 3 مورد (10%)، گلیکوزید سیانوژنیک 1 مورد (3%) و اسانس 12 مورد (40%).نتیجه گیری: گیاهان Pistacia atlantica (بنه)، Amygdalus scoparia (بادام کوهی)، Salsola baryosma (شور) و Vacaria pyramidata (صابونک) با پتانسیل دارویی بالاتر جهت تحقیقات بعدی معرفی می شوند.

مقدمه: در این تحقیق اثرات ضد باکتریایی عصاره متانولی و اتیل استاتی کاسبرگ های گیاه Hibiscus sabdariffa L. از خانواده ختمی (Malvaceae) که به نام چای مکی در طب سنتی مصرف می شود روی شش سوش استاندارد میکروبی شامل: استافیلوکوک اپیدرمیدیس، باسیلوس سابتیلیس، کلبسیلا پنومونیه، سودوموناس آئروژینوزا، اشرشیا کولی و استافیلوکوک طلایی به دو روش سیلندر پلیت و بیواتوگرافی مورد بررسی قرار گرفته است.روش: در روش سیلندر پلیت، ابتدا عصاره متانولی و اتیل استاتی کاسبرگ های خشک شده گیاه با روش خیساندن تهیه شد. بعد از خشک کردن عصاره، غلظت های 50، 25، 5/12، 2/6 و 1/3 میلی گرم در میلی لیتر از عصاره با حل کردن آن در متانول تهیه شد. میکروب های استاندارد با غلظت معین مشابه استاندارد 5/0 مک فارلند به محیط کشت مولر - هینتون آگار تلقیح شدند. غلظت های آماده شده از عصاره داخل سیلندرهای کار گذاشته در محیط کشت وارد شد و 24-18 ساعت بعد از انکوباسیون و نفوذ عصاره به داخل محیط کشت، اثرات ضد باکتریایی به صورت قطر هاله عدم رشد بیان شد. در روش بیواتوگرافی، ابتدا عصاره اتیل استاتی که حاصل از دکانتاسیون عصاره متانولی با اتیل استات و تبخیر آن بود تهیه شد. سپس فراکسیون های این عصاره به کمک سیستم حلال اتیل استات - کلروفرم - متانول (32:53:15) و با روش کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) جداسازی شد. بعد از قرار دادن صفحات TLC در محیط کشت میکروبی و طی زمان انکوباسیون، لکه عدم رشد میکروبی به کمک معرف تترازولیوم نمایان شد و به صورت Rf بیان گردید.یافته ها: عصاره متانولی و اتیل استاتی گیاه در روش سیلندر پلیت روی هر 6 سوش میکروبی در غلظت mg/ml 25 با حداقل هاله عدم رشد 0.3 mm±12 اثر ضد باکتری از خود نشان دادند. هم چنین در روش بیواتوگرافی عصاره فلاونوئیدی در دو Rf به ترتیب 0.75=Rf و 0.15=Rf روی چهار میکروب استافیلوکوک اپیدرمیدیس، باسیلوس سابتیلیس، اشرشیا کولی و کلبسیلا پنومونیه لکه عدم رشد از خود نشان داد. نتیجه گیری: طیف سنجی ماوراء بنفش/مرئی در حضور معرف های معمول حاصل از این دو ماده پس از خالص سازی نشان داد دو ترکیب دارای فلاونوییدهایی از دسته فلاون می باشند.

مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر خوش بینی و ارزیابی استرس بر راهبردهای رویارویی و سازگاری روانشناختی بر اساس دو مدل نظری شی یر، کارور و لازاروس، فلک من انجام شد.روش: در این پژوهش 208 دختر و 147 پسر داوطلب کنکور سراسری توسط پنج پرسشنامه (آزمون بازنگری شده جهت گیری زندگی، پرسشنامه ارزیابی استرس، پرسشنامه روش های رویارویی، مقیاس رضایت از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی) مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها: نتایج تحلیل های مقایسه ای نشان داد که خوش بین ها و بدبین ها به طور معناداری در ارزیابی ثانویه (اما نه در ارزیابی اولیه) از یکدیگر متمایز می شوند. تحلیل های رگرسیونی نشان داد که متغیرهای خوش بینی و ارزیابی استرس به طور معناداری پراش راهبردهای رویارویی و سازگاری روانشناختی را تبیین می کنند.نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان داد که هر دو مدل توانایی پیش بینی سازگاری روانشناختی را دارند، هر چند که نقش متغیرهای موقعیتی یعنی ارزیابی های استرس بیش از متغیر شخصیتی یعنی خوش بینی می باشد.

مقدمه: سالیانه بیش از صدها میلیون نفر در سراسر جهان تحت عمل جراحی قرار می گیرند و درد پس از عمل را تجربه می کنند. به طوری که درد یکی از بیشترین مشکلات تشخیص داده شده در پرستاری به ویژه در بخش های جراحی است. هدف این پژوهش تعیین میزان اثر پایش و مداخله سیستماتیک درد توسط پرستاران بر میزان رضایت بیماران تحت عمل جراحی شکمی می باشد.روش: در این پژوهش نیمه تجربی نمونه های بررسی شده شامل بیماران بستری کاندید عمل جراحی در بخش جراحی دو بیمارستان امداد شهید بهشتی سبزوار می باشند، که بر اساس توزیع پوآسون و با توجه به مشخصات نمونه (سن 65-15 سال و ...) در مدت یک ماه جمع آوری گردید (گروه آزمون 60 بیمار و گروه شاهد 65 بیمار). ابزار پژوهش مشتمل بر پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک و بررسی درد و پرسش نامه بررسی رضایت از مراقبت های پرستاری کنترل درد و ابزار دیداری کنترل درد (10-0) می باشد. ابتدا نمونه گیری گروه شاهد انجام شد، و پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک تکمیل گردید. سپس اجرای مداخله به صورت 3 جلسه 60 تا 45 دقیقه برنامه آموزشی توجیهی برای پرسنل پرستاری بخش جهت اجرای پایش و مداخله سیستماتیک درد به عنوان پنجمین علامت حیاتی اجرا شد و به مدت یک ماه برای 60 بیمار کاندید عمل جراحی در گروه آزمون این روند مراقبتی اجرا گردید. سپس رضایت بیماران در هر دو گروه یک بار در 24 ساعت اول بستری و بار دیگر در 72 ساعت بعد از پذیرش تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل آماری از طریق نرم افزار SPSS صورت گرفت.یافته ها: هر دو گروه شاهد و آزمون از نظر عوامل مداخله گر مانند سن، جنس، نوع عمل جراحی یکسان می باشند (P>0.05). نتایج نشان داد که 98 درصد بیماران گروه شاهد از کنترل درد به طور سیستماتیک در 24 ساعت اول ناراضی، 2 درصد نسبتا راضی، و در 72 ساعت بعد 71 درصد ناراضی و 29 درصد نسبتا راضی بودند. در گروه آزمون 94 درصد بیماران در 24 ساعت اول از کنترل درد به طور سیستماتیک نسبتا راضی، 6 درصد راضی و در 72 ساعت بعد 65 درصد نسبتا راضی و 35 درصد راضی بودند. آزمون تی مستقل (P<0.05) بین میزان رضایت 24 ساعت اول و 72 ساعت بعد در دو گروه شاهد و آزمون تفاوت معنی داری نشان می دهد.نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، پایش و مداخله سیستماتیک درد توسط پرستار می تواند باعث افزایش رضایت بیماران جراحی شکمی گردد، چرا که با برآورده کردن رضایت بیماران می توان آنها را در امر مراقبت و درمان مشارکت داده، آسایش بیشتری را برای بیماران تامین نموده و بدین وسیله سلامت جامعه نیز ارتقا خواهد یافت.

همانژیوم از تومورهای نادر رحم است که ممکن است در سرویکس هم مشاهده گردد. این تومور معمولا کوچک بوده و مشکلی برای بیمار ایجاد نمی کند. در این مقاله یک مورد نادر از همانژیوم گردن رحم گزارش می شود که به صورت خونریزی غیر قابل کنترل پس از زایمان در بیمار تظاهر نمود و منجر به هیسترکتومی وی شد. این تومور خوش خیم ممکن است موجب بروز عوارض مامایی وخیم شود.