معماری به منزلۀ یکی از قدیمی ترین شاخه های علم و هنر، همواره به دنبال ایجاد فضاهایی بوده است که فقط محدوده، شکل و عملکردشان موردتوجه نبوده، بلکه چگونگی تعامل انسان با این فضاها نیز نقش حیاتی داشته است. در این راستا، اهمیت و کاربرد زیست شناسی و علوم شناختی به منزلۀ مؤلفه های تعیین کننده در فرایند طراحی، در امکان پرورش نگرشی همه جانبه به معماری تأثیرگذار بوده و فضاهای ایجادشده باید قابلیت های بیولوژیک و شناختی انسان را در خود جای دهند. این پژوهش به تبیین مدل مفهومی مکان براساس مؤلفه های زیست شناسی و زیست شناسی شناختی پرداخته و هدف اصلی آن، بررسی تأثیر زیست شناسی و زیست شناسی شناختی در معماری و طراحی مکان است. روش شناسی این پژوهش کیفی و روش توصیفی ـ تحلیلی است و شامل بررسی و تحلیل نظریات و شاخص های دسته بندی شده در زمینه های زیست شناسی، شناخت شناسی، و روان شناسی محیطی است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر حاکی از آن است که این پژوهش نگاه تازه ای به ادغام علوم زیست شناسی و زیست شناسی شناختی با معماری و طراحی مکان دارد و این تلاش از نظر شناختی به خلق فضاهایی پایدار، کارآمد و مطلوب منجر می شود. این نگاه نوین به طراحان و معماران امکان می دهد فضاهایی را خلق کنند که علاوه بر زیبایی و عملکرد، از نظر زیستی و شناختی نیز با کاربران هم راستا باشند.