مقدمه: آموزشپذیری سخت کودکان مبتلا به اختلالهای یادگیری باعث شده است که تجارب عاطفی ناخوشایند یکی از مشکلات مادران این کودکان در تعامل با آنها باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری شفقتمحور بر کنترل عواطف مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘﻴﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔﺮوه ﻛﻨﺘﺮل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران کودکان با اختلالهای یادگیری شهر گرگان در سال 1401-1402 بود که به دو مرکز اختلالات یادگیری دولتی (شکوفا و دانا شهر گرگان) مراجعه کرده بودند. تعداد 75 مادر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 25 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کنترل عواطف ویلیامز و همکاران (1997) بود. گروههای آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای به صورت هفتهای یکبار مداخله را دریافت کردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه فرزندپروری ذهنآگاهانه و فرزندپروری شفقتمحور بر کنترل عواطف اثربخشی معنادار داشتهاند (001/0>P) و اثربخشی فرزندپروری شفقتمحور بیشتر بوده است (05/0>P). نتایج مراحل آزمون نیز نشان داد که پسآزمون و پیگیری در مقایسه با پیشآزمون کاهش معنادار و پایداری را نشان داده است (001/0>P)، اما مرحله پیگیری در مقایسه با پسآزمون افزایش معناداری داشته است (01/0=P). نتیجه گیری: نتایج بیانگر اثربخشی بیشتر فرزندپروری شفقتمحور برای بهبود کنترل عواطف مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری بود.