زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، «مقایسه ی مؤلفه های سازگاری اجتماعی، مهارت های خودتنظیمی هیجانی و راهبردهای مقابله ای در موقعیت های استرس زا در زنان بزهکار و عادی شرق استان تهران» بود. روش: روش پژوهش از نوع علّی مقایسه ای و جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان بزهکار شهرهای شرقی استان تهران (قرچک، ورامین، بومهن، پیشوا، دماوند، پردیس، رودهن، دماوند، فیروزکوه، آبسرد، آبعلی، کیلان، ارجمند و جوادآباد) در سال 1395 بود که از میان این شهرها به شیوه ی تصادفی، چهار شهر ورامین، رودهن، فیروزکوه و پیشوا انتخاب شد. نمونه ای به حجم 200 نفر به تفکیک گروه ها، 100 نفر از زنان عادی و 100 نفر از زنان بزهکار به عنوان نمونه ی مطالعه و مقایسه انتخاب شدند. شرکت کنندگان با سه پرسش نامه ی دشواری تنظیم هیجان (DERS)، راهبردهای مقابله با استرس لازاروس و فولکمن و سازگاری اجتماعی اقتباس شده از پرسش نامه ی شخصیت کالیفرنیا (CPI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون t جهت مقایسه ی دو گروه زنان بزهکار و عادی نشان داد، سازگاری اجتماعی و بعضی از مؤلفه های آن (کنترل بر خود و تحمل پذیری) در زنان بزهکار کمتر از زنان عادی است. همچنین، مهارت های خودتنظیمی هیجانی (رفتار هدفمند، کنترل تکانه، آگاهی هیجانی، دسترسی به راهبردها، شفافیت هیجانی) و کل توانایی تنظیم هیجانی زنان بزهکار به صورت معناداری کمتر از زنان عادی است. زنان بزهکار نسبت به زنان عادی بیشتر از راهبردهای هیجان مدار و کمتر از راهبردهای مسئله مدار استفاده می کنند و در کل، زنان بزهکار نسبت به زنان عادی کمتر از راهبردهای مقابله ای استفاده می کنند. نتیجه گیری: روش های مقابله با استرس، خودتنظیمی هیجانی و سازگاری اجتماعی بزهکاران با افراد عادی متفاوت است و این نشان می دهد، این عوامل به عنوان عوامل پیشگیری از بزهکاری و کمک به افراد، در افزایش سازگاری با تغییرات و عوامل فشارزا مؤثر است.