این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی و با هدف بررسی ساحت های وجودی انسان از منظر نهج البلاغه نگارش یافته است. هر چند در نهج البلاغه مطلب صریحی درباره ی چند و چون ساحت های وجود انسان نمی یابیم، ولی مطالعه ی نهج البلاغه نشان می دهد که علی(ع) انسان را می شناخته و از ساحت های وجودی او آگاهی کامل داشته و در راه تربیت انسان به این ابعاد وی توجه ویژه می کرده است. براساس یافته های این پژوهش، در منطق علی(ع) مانند قرآن کریم، انسان موجود دو ساحتی است. ساحت مادی که «عامل مولکولی» تشکیل دهندة این ساحت است و زمینه ساز طبایع مختلف در انسان به شمار می رود. ساحت فرا مادی؛ این ساحت که در اثر دمیدن روح خدایی بر بعد مادی و مولکولی پدید می آید، حقیقت و تمثّل انسانی انسان را شکل می دهد و ساحت ذهنی، اندیشه ای و شناختاری در انسان پدید می آید. همچنین می توان از منظر نهج البلاغه از دو ساحت مهم فرامادی، دیگر که به نحوی با روح ارتباط دارند و بیان گر حقیقت وی هستند، نام برد: یکی «فطرت» است که مایه ی پیونددهنده ی انسان با خدا و قشر و لایه ی زیرین جان آدمی و سرشت او به شمار می رود. دوم «قلب» حقیقتی متعالی و مرکزی در وجود انسان که هم کارکرد شناختی و اندیشیدن دارد و هم کارکرد احساسی و عاطفی، می تواند منشأ همه ی صفات عالی و ویژگی های انسانی باشد چنان که می تواند منشأ سقوط انسان و رذایل وی باشد.