پیش زمینه و هدف تغییر در سبک زندگی، یکی از دستاوردهای مدرنیته بوده که جامعه به ویژه جامعه شهری به آن دچار شده است. یکی از مواردی که دلالت بر تغییر سبک زندگی دارد، تغییر در شیوه تغذیه است و رواج مصرف بیش ازاندازه فست فودها در بین نوجوانان و جوانان، نمونه بارز آن می باشد. لذا این مطالعه باهدف بررسی وضعیت مصرف فست فودها و عوامل مرتبط با آن در بین دانشجویان طراحی شد. مواد و روش کار مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی (مقطعی) است که بر روی 299 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شد. نمونه ها از دانشکده های مختلف با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده های مطالعه از یک پرسشنامه ی روا و پایای چهاربخشی شامل ویژگی های جمعیت شناختی، سوالات آگاهی، نگرش و رفتار مصرف فست فود استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون های تی مستقل، کای دو، آنووا یک طرفه، همبستگی و روش رگرسیون خطی چند متغیره) در نسخه 16 نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها یافته های تحقیق نشان داد که میانگین سن در کل گروه 30/3± 10/22(در جنس مذکر 47/4± 76/22 و در جنس مونث 50/2± 84/21) بود. به طور متوسط مصرف فست فودها در دانشجویان 7/2 بار در ماه گزارش گردید و این مصرف در پسران بیشتر از دختران بود (58/4 ± 97/2 در جنس مذکر و 61/3± 58/2 در جنس مونث). میانگین نمره آگاهی و نگرش نسبت به مصرف فست فودها در بین دانشجویان به ترتیب 80/3± 71/17 و 54/43± 30/190 برآورد شد. بر اساس نتایج مطالعه آگاهی، نگرش و قومیت دانشجویان هم در تحلیل های تک متغیره و هم در تحلیل های رگرسیونی چند متغیره به عنوان عوامل مرتبط با مصرف فست فودها شناخته شدند و این ارتباطات ازنظر آماری هم معنی دار بودند (p<0. 05). نتیجه گیری یافته های این مطالعه نشان داد که آگاهی و نگرش دانشجویان نقش موثری در اتخاذ و عدم اتخاذ رفتار مصرف فست فودها داشتند. طراحی و اجرای برنامه های آموزش تغذیه به ویژه پرداختن به مقوله فست فودها برای دانشجویان باهدف افزایش آگاهی و ایجاد نگرش و باورهای صحیح در مورد مصرف فست فودها توصیه می شود.