با تأمّل در آثار حکما و اندیشمندان و فلاسفه ی شرق و غرب، می توان فهمید که درک آن ها از «زمان» عمدتاً دو گونه بوده است: نخست زمان طبیعی و بیرونی، معدود و تاریخی، مستمر و برگشت ناپذیر که مستقل از وجود و تجربه ی انسان قابل فهم است؛ دیگر زمان انسانی و درونی، اساطیری و مقدّس، پایا و برگشت پذیر که انسان در درون خود آن را تجربه می کند. در این پژوهش، نگارندگان ضمن بیان مختصری از آراء حکما و صاحب نظران فلسفه ی غرب درباره ی هر دو مفهوم زمان، اشعار حافظ را نیز بررسی کرده، در پایان به این نتیجه رسیده اند که حافظ هر دو معنای زمان را در دیوان خود با ذوق شعری و عرفانی و دقّت فلسفی مورد توجّه قرار داده و در لابه لای اشعار خود از آن بهره برده است. از آن جایی که زمان (وقت) در عرفان جایگاه ویژه ای دارد و بی تردید حافظ دستی در عرفان نظری و عملی داشته است، بر این اساس به زمان استفاده شده در اشعار حافظ از دیدگاه عرفا نیز اشاره شده است.