بررسی تاثیر نظم و امنیت و در واقع بی نظمی و ناامنی بر نضج و تکوین نظریه های نهاد سلطنت در دوره میانه هدف پژوهش حاضر است. با تسلط اقوام کوچ رو و غلبه قدرت آنان بر نظام شهری، دوره ای از بی نظمی به وجود آمد که منجر به تکوین نظریه هایی از سوی علما و اندیشمندان این دوره و قوام نظام سلطنت گردید. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که ناامنی و دستیابی به نظم و امنیت بر تکامل نظریه پردازی نهاد سلطنت چه تاثیری داشته است؟ و نظریه پردازان این دوره چگونه این نهاد برآمده از بی نظمی در دوره میانه را جهت دستیابی به نظم مطلوب توجیه کرده اند؟ یافته های تحقیق، که با شیوه تبیین تاریخی صورت پذیرفته، نشان می دهد در نتیجه فقدان امنیت و در گریز از هرج و مرج ناشی از تسلط ساختار سیاسی قبیله ای بر نظام شهری، نظمی از سوی نظریه پردازان این دوره برای سلاطین طراحی شد که هم سو با «نظم کی هانی» بوده و پایه گذار «نظام سلطانی» گردید.