بازدارندگی ازجمله روش هایی می باشد که برای مقابله با تهدیدات در دهه های اخیر موردتوجه استراتژیست ها قرارگرفته است. این رویکرد متکی بر استفاده از عوامل قدرت ملی به منظور ترساندن دشمن از پیامدهای سخت اعمال خود است. در عصر حاضر عوامل قدرت ملی بسیار وسیع تر از زمان های قبل شناسایی شده و نقش آنان در مقابله با تهدیدات تبیین شده است. در میان عوامل قدرت ملی، انرژی های فسیلی نفت و گاز نقش تعیین کننده ای دارند. نکته قابل توجه در این خصوص، عدم انطباق مناطق تولید با مناطق مصرف این نوع انرژی است که به دلیل اهمیت بالای انرژی فسیلی به ترانزیت آن ارزش راهبردی می دهد. هدف این تحقیق، شناسایی مهم ترین الزامات افزایش بازدارندگی با استفاده از مدیریت ترانزیت انرژی فسیلی در یک منطقه است. در این تحقیق، ابتدا مؤلفه های بازدارندگی از نظریه های مختلف استخراج گردیده و سپس مؤلفه های مزبور به حوزه مدیریت ترانزیت انرژی فسیلی انتقال یافته است. در تحقیق میدانی با مراجعه به خبرگان و نظرخواهی از آنان و استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی فرضیه موردنظر، بررسی و درنهایت به تأیید رسیده و مهم ترین الزامات افزایش بازدارندگی با استفاده از مدیریت ترانزیت انرژی فسیلی در یک منطقه استخراج و معرفی گردیدند.