ابن سینا
سال:1399 | دوره:22 | شماره:2 (مسلسل 71) |تعداد مقالات:11

مقدمه: افسردگی و اضطراب از متغیرهایی هستند که سلامت روانی نوجوانان را تضعیف میکند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان غیرفعال سازی حالت خانواده محور، درمان شناختی-رفتاری و درمان پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب نوجوانان دختر اجرا شد. روش بررسی: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهش، چهارگروهی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. از میان مادران 120 نوجوان دختر 14 تا 18 ساله در شهر اصفهان در تابستان 1398، مادران 60 نوجوان بر مبنای ملاک های ورود و خروج انتخاب و در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل، هر گروه 15 نفر گمارده شدند. پرسشنامه های افسردگی کواس و اضطراب کتل مورد استفاده قرار گرفت. سه گروه درمان غیرفعال سازی حالت خانواده محور، شناختی-رفتاری و پذیرش و تعهد طی 10 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در افسردگی و اضطراب، بین درمان های غیرفعال سازی حالت خانواده محور، شناختی-رفتاری و پذیرش و تعهد با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>p). همچنین بین سه درمان با یکدیگر در افسردگی تفاوت معناداری وجود ندارد، ولی در اضطراب بین درمان غیر فعال سازی حالت خانواده محور با درمان شناختی-رفتاری تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p). بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد درمان های غیرفعال سازی حالت خانواده محور، شناختی-رفتاری و پذیرش و تعهد از زمره درمان هایی هستند که می توانند افسردگی و اضطراب نوجوانان دختر را درمان کنند.

مقدمه: مسیر Akt/FoxO3aبازیگر مهمی در آتروفی پس از توقف تمرین در عضلات اسکلتی و قلبی است. در این پژوهش بیان ژن های AKT/FoxO3a /MAFbx/MuRF1در عضله نعلی و قلب به دنبال تمرین ورزشی و بی تمرینی بررسی شده است. روش بررسی: موش های نر پس از آشناسازی به صورت تصادفی به گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینHIIT بعد از شش هفته تمرین تناوبی به صورت تصادفی به 3 گروه 8 تایی تقسیم شد. گروه اول 48 ساعت پس از دوره تمرینی و گروه دوم و سوم به ترتیب پس از 7 و 14 روز بی تمرینی پس از دوره تمرینی شش هفته ای بافت برداری شدند. از روش RT-PCR برای بررسی تغییرات بیان ژن ها استفاده شد. یافته ها: تمرین به طور معناداری میزان وزن عضله قلبی و نعلی نسبت به وزن بدن را افزایش داد. اما این رشد بعد از 7 و 14 روز بی تمرینی [به ترتیب 15% و 22% در عضله قلبی(002/0p=)، و 9% و 16% در عضله نعلی (001/0p=)] کاهش داشت. بیان AKT در هر دو عضله قلبی و نعلی بعد از تمرین ورزشی افزایش یافت و از طرف دیگر میزان FoxO3a کاهش یافت. در طی بی تمرینی افزایش فعالیت FoxO3a سبب فعال شدن MAFbx وMuRF1 در عضله قلب و تنها فعال شدن MAFbx درعضله نعلی شد. بحث و نتیجهگیری: در کاردیومیوسیت ها همانند عضله اسکلتی، FoxO3a نسخهبرداری از MAFbx را فعال می کند که منجر به کند کردن یا جلوگیری از هایپرتروفی می شود. اما تغییرات در MuRF1 نشان داد که احتمالاً مسیر FoxO3a/MuRF1 در عضله قلبی و اسکلتی مکانیسم های تنظیم کننده متفاوتی دارند و به شکل متفاوتی واکنش نشان می دهند.

مقدمه: قرارگیری در شرایط بی وزنی بر سیستم های مختلف بدن تاثیرگذار است و باعث مشکلات عضلانی همچون آتروفی عضلانی می گردد. لذا هدف از انجام پژوهش، مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف مکمل جینیسنگ بر هورمون رشد و مقاومت به انسولین در موش سوری تحت شرایط تعلیق اندام حرکتی تحتانی بود. روش بررسی: در این مطالعه 50 سر موش سوری نر در پنج گروه مساوی: تعلیق، تعلیق + تمرین، تعلیق + عصاره جینسینگ، تعلیق + تمرین + عصاره جینسینگ و کنترل (شرایط عادی) قرار گرفتند. گروه های تمرین براساس برنامه تمرین به مدت هشت هفته، 3 جلسه در هفته بر روی نردبان تمرین داده شدند. گروه های دریافت عصاره، 3روز در هفته به مدت هشت هفته، عصاره را به صورت گاواژ دریافت کردند. برای ایجاد شرایط بی وزنی از تعلیق اندام تحتانی استفاده شد. 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خون و سرم برای بررسی تغییرات هورمون رشد و مقاومت به انسولین جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری و مقایسه بین گروه ها، از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی با و بدون مصرف مکمل جینسینگ تحت شرایط تعلیق برمقادیر هورمون رشد تفاوت معناداری وجود دارد (01/0=p). اما بر مقاومت به انسولین تفاوت معناداری وجود ندارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که افزایش معنی دار در میزان هورمون رشد و همچنین کاهش غیر معنی دار در مقاومت به انسولین در نتیجه فعالیت ورزشی مقاومتی و مصرف عصاره جینسینگ احتمالا می تواند آتروفی عضلانی ناشی از تعلیق را کاهش دهد و گواه دیگری بر اثرات مثبت فعالیت های ورزشی بر مکانیسم سنتز پروتئین است.

مقدمه: در سالهای اخیر توجه به استفاده از گیاهان با خواص آنتیاکسیدانی معطوف شده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش مکمل یاری بذر کدو و فعالیت ورزشی بر عوامل استرس اکسیداتیوی بافت کبد رت های نر مسموم شده با پراکسید هیدروژن انجام شد. روش بررسی: تعداد48 سر رت نر بالغ از نژاد ویستار به صورت تصادفی به شش گروه هشت تایی (شامل شم، بذر کدو g/Kg 1، بذر کدو g/Kg 2، تمرین، تمرین+ بذر کدو g/Kg 1و تمرین+بذر کدو g/Kg 2) تقسیم شدند. جهت القا استرس اکسیداتیو تزریق درون صفاقی H2O2 با دوز mmol/Kg2 به صورت سه بار در هفته انجام شد. القا مکمل بذر کدو به صورت 5/0 میکروگرم روزانه به صورت خوراکی با غلظت UI/ml 300000 خورانده شد. پروتکل تمرین با سرعتm/min 8 و شیب 10 درجه به مدت 30 دقیقه بر روی تردمیل در هفته اول شروع و به تدریج به سرعت m/min20 با زاویه 10 درجه به مدت 60 دقیقه در هفته هشتم رسید. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین استقامتی اثر معنی داری بر غلظت ATP، PAB، MDA و 6-Methylguanine بافت کبد دارد (001/0=p). بذر کدو نیز اثر معنیداری بر غلظت ATP، PAB بافت کبد داشت (001/0=p). تعامل تمرین و بذر کدو نیز اثر معنیداری برغلظت PAB، MDA و 6 Methylguanine داشت (001/0=p). بحث و نتیجه گیری: مصرف مکمل بذرکدو به همراه تمرین استقامتی می تواند باعث کاهش استرس اکسیداتیو در بافت کبد گردد.

مقدمه: عدالت در نظام سلامت عبارت است از «دسترسی مردم به خدمات سلامت و استفاده از آن بر اساس نیاز، پرداخت هزینه های سلامت بر اساس توان مالی و برخورداری از سطح قابل قبول سلامتی». توزیع عادلانه تخت های بیمارستانی نقش بسزایی در دستیابی به هدف پوشش همگانی سلامت دارد. پژوهش حاضر به منظور سنجش عدالت در توزیع جغرافیایی تخت های بیمارستانی استان خوزستان انجام شد. روش بررسی: از داده های وزارت بهداشت و مرکز آمار ایران برای انجام این پژوهش توصیفی و مقطعی استفاده شد. بیمارستان های استان خوزستان در سال 1395 جامعه پژوهش را تشکیل دادند. از منحنی لورنز و ضریب جینی برای نمایش و محاسبه میزان عدالت در توزیع تخت های بیمارستانی استان خوزستان استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل تحلیل شد. یافته ها: استان خوزستان در سال 1395 دارای 4, 710, 509 نفر جمعیت، 54 بیمارستان و 7, 014 تخت فعال بیمارستانی بود. تعداد 1/1 بیمارستان به ازای هر صد هزار نفر جمعیت و 5/1 تخت بیمارستانی به ازای هر هزار نفر جمعیت در این استان وجود داشت. شهرستان های اهواز، کارون و مسجد سلیمان بیشترین تخت بیمارستانی به ازای جمعیت را داشتند. حدود 30% بیمارستان ها و 51% تخت های بیمارستانی استان خوزستان در شهرستان اهواز بود. ضریب جینی توزیع تخت های بیمارستانی در شهرستان های استان خوزستان برابر با 33/0 بوده است. بحث و نتیجه گیری: توزیع تخت های بیمارستانی در استان خوزستان با استفاده از شاخص جینی نسبتاً عادلانه بوده است. سیاستگذاران و مدیران ارشد نظام سلامت باید اقداماتی برای بهبود عدالت در دسترسی مردم جامعه به تخت های بیمارستانی به کار گیرند.

مقدمه: مهمترین چالش در هوانوردی تأمین بهداشت و سلامت مسافرین و خدمه پروازی است. در هنگام اجتماع انسان ها در یک فضای بسته گسترش عوامل عفونی مسری، خصوصاً ویروس های تنفسی، همواره یکی از نگرانی های اصلی بوده و می تواند سبب ازکار افتادگی یا مرگ مبتلایان شود. روش بررسی: جستجوی مروری جامع با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی، کتب تخصصی پزشکی هوافضا، طب مسافرت و مراجع بین المللی و ملی برای توصیه ها، مقررات و دستورالعمل های پزشکی در زمینه همه گیری کووید-19 (SARS-CoV-2) و سایر عفونت های ویروسی ریوی قابل انتقال در پرواز انجام شد. یافته ها: اولین اقدام طبقه بندی شدت خطر پرواز به سطوح پایین، متوسط و بالا است. غربالگری مؤثر قبل از سوار شدن به هواپیما با بررسی وجود علائم ابتلا در مسافرین و خدمه پروازی و اندازهگیری دمای بدن و ادامه آن در پروازهای بالای 4 ساعت لازم است. در صورت تأیید ابتلا، گزارش به مراجع بهداشتی، قرنطینه 14 روزه تا بهبودی کامل و استفاده از روش های محافظت فردی و رعایت اصول و توصیه های بهداشتی در پرواز ضروری است. اقدامات کنترل عفونت و اصول روزآمد گندزدایی تجهیزات و وسائل پرنده نیز نکات مهمی در بهداشت و حفظ سلامت در هوانوردی است. بحث و نتیجه گیری: با گسترش روزافزون مسافرت های بینالمللی هوایی، بیشترین انتقال عفونت های ویروسی تنفسی، خصوصاً از ناقلین بی علامت، در طول پرواز رخ داده و هواپیما محل پاک و امنی نیست. با وجود مقررات، توصیه ها و دستورالعمل های متعدد پزشکی هوایی آنچه سبب توفیق در قطع زنجیره انتقال کووید-19 خواهد شد، همکاری و تعامل نزدیک مجامع پزشکی و صنعت هوانوردی است.

مقدمه: بحران کووید 19 چالش بزرگی را در نظام اداره بیمارستان ها پدید آورد که اثربخشی، ایمنی و محور بودن بیمار تا چه حد می تواند در طراحی و اجرای استراتژی های مقابله با بیماری مدنظر قرار گرفته و در صورت شیوع در آینده نزدیک، سرعت انتشار آن را مهار کند. کم بودن داده ها و مدل های پیشبینیِ گسترش این بیماری، ممکن است به خاطر میزان و شدت آسیب ها، منجر به آشفتگی و سر درگمی در منابع خدمات درمانی شود و برنامه ها و خدمات اساسی بیمارستان را مختل کند. از این رو این پژوهش با هدف استفاده از ظرفیت حداکثری بیمارستان ها در مواجهه با پاندمی کووید 19 انجام گرفت. روش بررسی: این مقاله به روش مطالعات مروری روایتی از تاریخ 1 مارس تا 30 آوریل سال 2020 با جستجوی کلید واژه های کووید 19، منابع انسانی، مالی، تجهیزات و بیمارستان در پایگاه های اطلاعاتی معتبر انجام گرفت و مقالاتی که دارای متن کامل و ساختار منسجم بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: از مجموع 3024 مقاله شناسایی شده، 62 مقاله با عنوان، چکیده و متن مرتبط مورد بررسی قرار گرفت و یافته های اصلی مطالعه در دو بخشِ اداره بیمارستان ها و فعال سازی بخش ها و کارکنان بیمارستان دستهبندی شد. بحث و نتیجهگیری: تدوین برنامه های اضطراری و فعال سازی آن در بیمارستان، تبیین رویه های عملیاتی استاندارد برای نخستین پاسخ دهندگان و آموزش نحوه اجرای روش های پیشگیری و کنترل عفونت در بیمارستان و سازماندهی نیروی انسانی و استفاده از تمام ظرفیت های موجود در بیماستان ها اعم از منابع انسانی، مالی و تجهیزات و ایجاد بانک اطلاعاتی در مقابله با بحران کرونا کمک کننده خواهد بود.

مقدمه: با گسترش کوید19 در سراسر کشورهای جهان و از جمله ایران، سطح استرس و اضطراب نیز افزایش یافته است. اما به دلیل خطر سرایت بیماری و شرایط قرنطینه، دسترسی مستقیم و رو در رو با متخصصان بهداشت روان محدود و حتی ناممکن شده است. از آنجا که ارتباط از راه دور و به واسطه فناوری در حوزه خدمات روانشناختی در ایران چندان رایج نبوده و دستورالعمل مشخصی نیز در نظامنامه اخلاقی ایران در این خصوص وجود ندارد، هدف این مطالعه بررسی ملاحظات اخلاقی ارائه خدمات روانشناختی از راه دور است. روش بررسی: در این مطالعه به روش مرور روایتی با جستجو کلیدواژه هایی مانند روانپزشکی از راه دور، روانشناسی از راه دور، اخلاق و نظامنامه اخلاقی در سایت رسمی انجمن یا سازمان«روانشناسی» کشورهای مختلف و در پایگاه های اطلاعاتی ملی و بین المللی، نظامنامه ها، دستورالعمل ها و مقالات معتبر در این حوزه شناسایی شد و مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: اصول اخلاقی ارائه خدمات روانشناختی از راه دور مشابه اصول اخلاق حرفه ای معمول حرفه روانشناسی است اما استانداردهای اخلاقی همچون صلاحیت و رازداری، مستلزم ملاحظاتی است که باید درنظر گرفته شده و رعایت شوند. بحث و نتیجهگیری: جهت ارائه خدمات روانشناختی بهینه و پیشگیری از آسیب های احتمالی، چنانچه روانشناس پس از ارزیابی های لازم، تصمیم به ارائه خدمات روانشناسی از راه دور گرفت، باید ضمن داشتن صلاحیت لازم در استفاده از فن آوری ارتباطاتی، از اصول و استاندارهای اخلاقی مربوطه آگاهی یافته و آنها را به کار گیرد.

مقدمه: بحران های انسان ساخت مانند جنگ، گروهای آسیب پذیر خصوصا کودکان را در معرض مشکلات متعددی قرار می دهد. دریافت ناکافی برخی مواد غذایی کودک را در معرض خطر سوء تغذیه قرار می دهد. لذا هدف از این مطالعه بررسی تاثیرات بحران های انسان ساخت بر تغذیه کودکان ست. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مروری است. تمامی پژوهش ها با کلید واژه های «بلایای انسان ساخت»، « تغذیه کودکان»، « عوامل موثر» و «سوء تغذیه» در بانک های اطلاعاتی بین المللی و ملی در بازه زمانی 1995 تا 2018 جهت ورود به مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: از 25 مقاله اولیه ورودی به مطالعه بر اساس معیارهای ورورد و خروج 8 پژوهش اصلی انتخاب شدند و پس از استخراج اطلاعات آنها، مشخص شد که سوء تغذیه برای کودکان در زمان بلایا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اطلاعات مستخرج از مقالات مورد بررسی قرار گرفتند. بحث و نتیجه گیری: در شرایط بحران و بلایا، محدودیت منابع غذایی وکاهش دریافت انرژی شامل ریز مغذی ها و ویتامین ها، افراد جامعه دچار بحران را مستعد ابتلا به انواع عفونت ها و بیماری ها می نماید و این موضوع موجب افزایش میزان مرگ و میر کودکان می شود. بنابراین لازم است که در فاز آمادگی سیکل بلایا با اجرای برنامه های مراقبتی و درمانی از آموزش و توسعه دانش مفید در تمام سطوح جامعه برای حمایت بیشتر این گروه آسیب پذیر در فاز پاسخ و بازیابی سیکل بلایا استفاده شود.

مقدمه: با توجه به اهمیت افسردگی در گروه های دانشجویی و تأثیر آن بر پیشرفت تحصیلی آنان، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری بر علایم افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور بوده است. روش بررسی: طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه کنترل بوده است. تعداد 30 نفر از دانشجویان پزشکی پس از ارزیابی بالینی و احراز شرایط به صورت تصادفی انتخاب شدند و بعد در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان فعال سازی رفتاری را دریافت کرد. اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که میان دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری از لحاظ افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی وجود داشت (001/0p<). یعنی میزان میزان افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنیداری کاهش اما میزان کیفیت زندگی افزایش یافته بود. بحث و نتیجه گیری: پژوهش فعلی نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری روش درمانی مناسبی برای دانشجویان پزشکی در جهت کاهش علایم افسردگی، اضطراب و افزایش کیفیت زندگی آنان است.

مقدمه: با توجه به پیامد های زیان بار پرخاشگری بر نوجوانان و اطرافیان آنان، این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی مهارت آموزی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان دانش آموزان دختر پرخاشگر انجام شد. روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 2 ماهه روی 24 نفر دانش آموزان دختر انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند بود و بدین منظور فراخوانی برای مشاوران مدارس متوسطه دوم جهت ارجاع دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه دوم و سوم، مشکوک به پرخاشگری، ارسال شد. برای جمعآوری داده ها از مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گرتز و روئمر (DERS) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری استفاده شد. از دانشجویان ارجاعی به هسته مشاوره آموزش پرورش شهرستان لاهیجان 24 نفر که بر اساس پرسشنامه پرخاشگری دارای اختلال پرخاشگری بودند (نمره کمتر از 99/69) انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش 14 جلسه مهارت آموزی گروهی رفتار درمانی دیالکتیکی را گذراندند و گروه گواه در لیست انتظار ثبت شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات دشواری تنظیم هیجان دختران پرخاشگر که مهارت آموزی رفتار درمانی دیالکتیکی را دریافت کردند و میانگین نمرات دشواری تنظیم هیجان دختران پرخاشگری که این روش را دریافت نکردند، تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0>p). بحث و نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که گرچه مهارتآموزی رفتار درمانی دیالکتیکی موجب کاهش دشواری تنظیم هیجان دختران پرخاشگر می گردد اما این میزان کاهش از نظر آماری چندان معنادار نیست.