خنده پدیده ای اجتماعی و همگانی است و در تئاتر، به گفته مولیر، گریاندن آسان تر از خنداندن است. به همین خاطر نویسندگان، برای سرگرم کردن و خنداندن حضار، به شیوه های مختلفی متوسل می شوند. خواننده یا تماشاگر با تضادها خو می گیرد، خود را با شخصیت ها همسان می پندارد و کوشش می کند برای هر نکته نا گفته یا بی معنا، مفهومی بیابد. در تئاتر معاصر سکوت جای کلام را می گیرد و پر گویی خلا وجود را از نظرها پنهان می دارد. این تئاتر مرگ شخصیت و فقدان معنا را طلب می کند. لیکن خنده به منزله پاسخی است در برابر انکار وجود و به خاطر تأثیرات مثبت آن، انسان می تواند سلامت خود را بازیابد.