از زمانهای بسیار قدیم، درباره منحصر به فرد بودن مغز و عملکرد ویژه آن بحث بوده و ترس ا ز اعلام زودرس مرگ، وجود داشته است. مدتها تصور بر این بود که تنها علائم مطمئن مرگ گندیدگی و جمود نعشی است. مفهوم علمی و جدید مرگ مغزی برای اولین بار در سال 1959 (2 و 10)، در جهت تعریف صدمه غیر قابل جبران مغزی، مطرح و در سال 1968 اولین معیارهای شناخته شده در خصوص چگونگی تعریف مرگ مغزی، معرفی گردید (8). به هر حال آنچه اصطلاحا از مرگ مغزی استنباط می شود مرگ موجود زنده بطور کلی است نه مرگ و نکروز نسج مغزی به تنهائی، پیشرفتهائی که در علم پیوند اعضا صورت گرفته است باعث شده، تا بتوان از ارگانهای افراد دچار مرگ مغزی، در جهت بهبود و حتی نجات جان دیگران و بطور مستقیم در صرفه جوئی از هزینه های درمانی، استفاده نمود. اگر بخواهیم از معیارهای قبلی تشخیص مرگ استفاده نمائیم، با مشاهده مرگ مغزی در یک بیمار چون به احتمال زیاد کولاپس قلبی و عروقی نیز عارض گردیده لذا ارگانهای قابل پیوند زیادی را از دست خواهیم داد. با توجه به نقش ساقه مغز، در کنترل فعالیت اعمال حیاتی و مقاومت آن در برابر تغییرات عوامل متابولیک و فیزیولوژیک، ارزشیابی فعالیت آن در تشخیص مرگ مغزی، دارای اهمیت می باشد (11). این امر بسهولت در بالین بیمار انجام پذیر و از مزیت غیر تهاجمی بودن نیز برخوردار است و نسبت به روشهای دیگر ,EEG) آنژیوگرافی با ماده حاجب و آنژیوگرافی رادیونوکلئیک مغزی, توموگرافی کامپیوتری باتجویز گزنون پایدار و اسپکتروسکوپی ارتعاشی مغناطیسی) (7 و 8 و 9 و 12 و 13)، از نظر هزینه هم، مقرون به صرفه می باشد. از این رو شیوه استفاده از پاسخهای شنیداری ساقه مغز، در تشخیص مرگ مغزی، که توسط نویسنده طی سالهای 1985 تا 1990 در بخش نوروفیزیولوژی دانشگاه نورث وسترن شیکاگو، در کشور آمریکا، بر روی بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه، انجام گرفته به نظر خوانندگان عزیز می رسد. هدف از این مطالعه استفاده از پاسخهای شنیداری ساقه مغز در تایید مرگ مغزی و بررسی ضریب اطمینان آن، در مقایسه با سایر روشهای تکمیلی است.مطالعه به روش کارآزمایی بالینی بر روی 62 بیمار مرد بین 30 تا 75 سال، که در حال اغما بودند، انجام گرفت. از بیماران مورد بررسی، 35 بیمار از نظر بالینی دچار مرگ مغزی بودند که روشهای دیگر پاراکلینیکی ,EEG) جریان خون مغز، آنژیوگرافی و CT اسکن) نیز آن را تایید می نمود. امواج ثبت شده از پاسخهای شنیداری ساقه مغز، در بیماران دچار اغما ولی فاقد مرگ مغزی، کاملا واضح و قابل تشخیص بود، در حالیکه این امواج در بیماران دچار مرگ مغزی، قابل ثبت کردن نبود.