ضرورت وجود یک نظام مدیریتی برای جوامع بشری، موجب ظهور نظریات مختلف و گاه متعارض شده است. از سوی دیگر هر نظریه مدیریتی، مولود نوعی معرفتشناسی است که بر مبنای اندیشه های جهان شناسانه و انسان شناسانه دانشمندان مختلف و غایات مرتبط با آن نوع معرفتشناسی شکل گرفته است. این پژوهش در صدد بررسی بهترین مدل مدیریتی برای ایجاد بهترین شیوه زندگی از نگاه ملاصدراست. این نوع مدیریت که در ادبیات فلسفی ملاصدرا گاهی بپیروی از گذشتگان، رییس مدینه و گاهی بر اساس ادبیات دینی، ولایت نامیده شده است، قسمی از اقسام حکمت عملی است. در نگاه ملاصدرا، تنها نظام «فلسفی دینی» است که درصدد پیریزی مدل مدیریتی خاص بر محور وجود متعالی خداوند و تمدن توحیدی است؛ بر این اساس که عبودیت و توحید1، محور هستی و سبک و شیوه زیست آن، اعتدال 2 و نظم و تقوی است 3. در این تمدن، انسانها هویت خاص یافته و زندگی نیز معنایی ویژه دارد زیرا جنس نگرش به هستی، دنیا و هدفمندی آفرینش و معناداری زندگی، اقتضای انسان خاص، دنیای خاص و مدیریت و زیست خاصی دارد. تلازم همیشگی «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» در این تمدن توحیدی، حکایت از وابستگی مبانی نظری و عملی (حکمت نظری و عملی) در ساختار این تمدن توحیدی دارد. از اینرو، دقت در نوع نگاه ملاصدرا به این دو حکمت و کارکردهای آن برای فهم معنای زندگی و سبک و شیوه و مدیریت آن نیز، ضروری خواهد بود.