علم، در اندیشه ابن عربی شناخت ذات اشیاء است. بعقیده او تنها خداوند است که می تواند اشیاء را بالذات و بدون وجود امری زائد بشناسد و لذا جز خداوند، همگان علمی تقلیدی خواهند داشت. چنین است که تقلید، رکن اساسی معرفت شناسی ابن عربی را تشکیل می دهد. او بلحاظ محدودیت های قوای ادراکی، اصابت آنها به حقیقت را اتفاقی دانسته و لذا تقلید از خدا را اولی از تقلید از قوای ادراکی میداند.تقلید از خدا که چکیده نظریه معرفت شناسی شیخ اکبر است، بمعنای آنست که انسان به حذف وسائط وساطت قوای ادراکی و وساطت ظواهر اشیا در امر شناخت بپردازد و بدین طریق با ذات اشیا مواجهه مستقیم پیدا کند. این نظریه که نوشتار حاضر، ادعای پرداختن به آن را دارد بر مبنای انسان شناسی شیخ استوار است. در این مقاله در نظر داریم به این نظریه معرفت شناختی نگاهی ژرف داشته و پس از پرداختن به معنا و مفهوم دقیق آن و اهمیت و مراتب آن، به بیان شرایط و ویژگی های تقلید صحیح در نظر ابن عربی بپردازیم. ذکر این نکته ضروری است که تقلید، در عرفان ابن عربی آنگاه نظریه یی معرفت شناختی قلمداد می شود که وصفی برای عقلا و اهل خرد باشد. این تقلید در بستر سلوک بسوی خداوند شکل میگیرد و انسان را تا تشبه به حضرت باری بپیش می برد تا آنجا که جهانی شود عقلی، مضاهی جهان عینی.