مجله پزشکی هرمزگان
سال:1384 | دوره:9 | شماره:4 |تعداد مقالات:14

مقدمه: ورود جسم خارجی به دستگاه تنفس با ایجاد انسداد نسبی و واکنش های التهابی ثانوی به آن و یا با انسداد کامل می تواند حتی منجر به مرگ شود و علائم آن برحسب محل قرار گرفتن آن، نوع، اندازه و فاصله زمانی مراجعه بیمار متغیر است. هدف این مطالعه بررسی عوامل مرتبط با اسپیراسیون جسم خارجی در بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بندرعباس می باشد.روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که به صورت سرشماری روی 134 مراجعه کننده به علت آسپیراسیون جسم خارجی در مراکز درمانی به انجام رسید. پس از معاینه و شرح حال کامل بالینی و انجام رادیوگرافی، به برونکوسکوپی تشخیصی و درمانی اقدام شد و پس از خارج نمودن جسم خارجی با پرسشنامه تنظیمی مربوط به مشخصات فردی و جسم خارجی و عوامل مرتبط با آسپیراسیون، جمع آوری اطلاعات انجام شد.نتایج: از 134 مراجعه کننده در 131 مورد اقدام به برونکوسکوپی جهت خارج کردن جسم خارجی موفقیت آمیز بود. بیشترین درصد نمونه های پژوهشی  53)درصد (در طبقه سنی 1 تا 5 سال قرار داشتند. اطلاعات بوسیله نرم افزارSPSS  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج حاصله با استفاده از آزمون کای اسکوئر و t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از نظر ارتباط آسپیراسیون جسم خارجی و عوامل مرتبط با آن فقط در رابطه با متغیر تعداد جمعیت خانواده تحصیلات والدین، سن، جنس و شغل والدین آزمون آماری، اختلاف معنی داری نشان داد(P<0.05).نتیجه گیری: شناسایی گروه های پرخطر و در معرض آسپیراسیون جسم خارجی از جنبه پیشگیری با آموزش همگانی و افزایش آگاهی عمومی در رابطه با عدم تاخیر در زمان مراجعه برای تشخیص زودرس و ضرورت برگزاری دوره های آموزشی در مورد احیا قلبی ریوی و همچنین انجام برونکوسکوپی به عنوان روش مطمئن برای تشخیص و خارج نمودن جسم خارجی می تواند مورد توجه قرار گیرد.

مقدمه: درماتوفیت ها قارچ هایی هستند که برای رشد به کراتین نیاز دارند. این قارچ ها می توانند عفونت های پوست مو و ناخن ایجاد کنند. درماتوفیت ها به وسیله تماس مستقیم از یک فرد دیگر یا به وسیله حیوانات و خاک منتشر می شوند. هدف از این مطالعه بررسی انواع گوناگون بالینی کچلی ها و همچنین عوامل ایجاد کننده آن ها در مراجعین به مراکز پوست شهر بندرعباس می باشد.روش کار: از مهر ماه 1382 تا پایان خرداد 1384 جمعا تعداد 402 مورد کلینیکی مشکوک به کچلی از نظر اشکال بالینی و عوامل قارچی آن ها در سه مرکز پوست شهر بندرعباس مورد بررسی قرار گرفتند پس از جمع آوری و ثبت اطلاعات ضروری مشخصات فردی، بیماران توسط متخصص پوست مورد معاینه بالینی قرار گرفته، سپس عوامل قارچی به روش مستقیم، کشت بر روی محیط سابرودکستروز آگار حاوی سیکلو هگزامید و کلرامفنیکل، بررسی های ضروری اولیه کلنی ها، تهیه تیزمان، اسلاید کالچر و تست های بیوشیمیایی مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج حاصله با استفاده از روش های توضیحی ارائه شدند.نتایج: جمعا از 402 مورد بیمار، 299 مورد کشت مثبت گردید. شایعترین اشکال بالینی درماتوفیتوزیس در این بررسی عبارت بودند از کچلی کشاله ران (35.7%) کچلی سر (22.5%)، کچلی بدن (20.7%). کچلی کشاله ران، کچلی سر و کچلی پا بیشتر جنس مذکر را گرفتار ساخته در حالی که جنس مونث عمدتا مبتلا به کچلی ناخن و بدن بودند. شایعترین شکل بالینی کچلی سر نوع غیرالتهابی لکه خاکستری بود که شایعترین عوامل درماتوفیتی جدا شده به ترتیب عبارت بودند از: تریکوفایتون منتاگروفاتیس (35.8%)، تریکوفایتون روبروم (25.1%)، اپیدرموفاتیون فلوکوزوم (22.4%).نتیجه گیری:عفونت های درماتوفیتی هنوز به عنوان یک موضوع مهم بهداشتی در منطقه محسوب می شود. طراحی و برنامه ریزی روش های کنترل عفونت نیازمند بررسی های اپیدمیولوژیک می باشد. همان طور که این مطالعه نشان داد. مهم ترین عوامل اتیولوژیک کچلی در منطقه انسان دوست بودند. بنابراین برای کاهش موارد درماتوفیتوزیس ضرورت دارد سطح بهداشت جامعه افزایش یابد.

مقدمه: فلج مغزی به اختلال در عملکرد حرکتی در اوائل کودکی اطلاق می شود غیر پیشرونده بوده و ناشی از آسیب دائمی مغز در حال رشد است. اکثر علل دخیل در بروز فلج مغزی در کودکان قابل پیشگیری می باشند. این مطالعه با هدف بررسی علل بروز فلج مغزی در کودکان شهر مشهد انجام شده است.روش کار: در این مطالعه توصیفی تعداد 5 مرکز توانبخشی در مناطق ششگانه شهر مشهد انتخاب شد و کودکان کمتر از 13 سال مبتلا به فلج مغزی در این مراکز برگزیده شدند. معاینه دقیق فیزیکی بر روی تعداد 54 کودک که شرح حال کامل مربوط به دوران حاملگی، زایمان و بعد از تولد آن ها قابل تهیه بود، انجام گرفت و نتایج به صورت توصیفی ارائه شد.نتایج: از 54 کودک مبتلا به فلج مغزی مورد مطالعه، 29 مورد (54%) پسر و 25 نفر (46%) دختر بودند. 30 کودک (55.6%) دچار نوع اسپاستیک، 7 مورد (13%) اکستراپیرامیدال، 12 نفر (22.2%) نوع شل (فلاسید( و 5 کودک (9.3%) به نوع مختلط فلج مغزی مبتلا بودند. از 35 کودک مبتلا به نوع اسپاستیک و مختلط 18 مورد (33.3%) مبتلا به دی پلژی و 6 نفر (11.1%) کواردی پلژی، 9 مورد (16.6%) همی پلژی، 1 کودک (1.8%) پاراپلژی و 1 مورد (1.8%) به نوع منوپلژی فلج مغزی دچار بودند. 19 نفر (35.1%) دیگر نیز دچار نوع شل و یا اکستراپیرامیدال بودند.نتیجه گیری: این بررسی نشان دهنده وجود علل قابل پیشگیری در بروز فلج مغزی در کودکان است.

مقدمه: عمل مینیسکتومی زانو با آرتوسکوپ سبب ایجاد درد گشته و در صورت عدم تسکین، منجر به دردی شدید و طولانی مدت می گردد که می تواند شروع باز توانی بیمار را تا دو هفته به تاخیر اندازد. اثرات کاهش درد پس از تزریق داخل مفصلی بعضی از داروهای مسکن دیده شده است. هدف این پژوهش مقایسه اثر تزریق داخل مفصلی مخدرها (مرفین، پتیدین، متادون) در تسکین درد بعد از عمل آرتروسکوپی زانو است.روش کار: در این کارآزمایی بالینی 110 بیمار بالغ دارای پارگی مینیسک به صورت تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. تمام بیماران یک تزریق داخل مفصلی شامل 9.5 میلی لیتر از محلول بوپیواکائین همراه با اپی نفرین با غلظت 200.000: 1 در خاتمه عمل دریافت داشتند و بقیه 0.5 میلی لیتر از حجم خالی سرنگ10 сс با یکی از سه محلول زیر پر و تزریق شد.گروه1: شامل 28 بیمار، 5 mg متادون، گروه 2: شامل 27 بیمار، 5 mg مرفین، گروه 3: شامل 28 بیمار 0.5 میلی لیتر از محلول نرمال سالین و گروه 4: شامل 27 بیمار،50 mg پتیدین دریافت کردند. پس از آن تمام داروهای مسکن بر اساس نیاز بیمار، تجویز و ثبت شد و معادل مرفین آن محاسبه گردید. متغیرهای ویژه اندازه گیری شده شامل نیاز بیمار به مسکن در خلال دوران بستری و مراجعات سرپایی از زمان ترخیص تا هفت روز بعد از عمل و امتیاز درد  (Pain Scores)بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPCC 12 توسط آزمون های آماری X2 و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.نتایج: نیاز بیماران به تجویز داروی مسکن در بیماران بستری (P<0.05) و مراجعات سرپایی بعدی آن ها (P<0.05) در مقایسه با سایر گروه ها به طور شاخصی کمتر بود و کلا عارضه ای در این بیماران مشاهد نشد.نتیجه گیری: مرفین با دوز 5 میلی گرم داروی مطمئنی در تسکین دردهای بعد از آرتروسکوپی مینیسکتومی زانو است و توصیه می شود به داوری بی حس کننده موضعی، بعد از عمل آرتروسکوپی مینیسکتومی اضافه شود.

مقدمه: ناخنک یکی از بیماری های دژنراتیو و نسبتا شایع چشمی است که در مناطق استوایی و نزدیک به آن از شیوه بیشتری برخوردار است. هدف این مطالعه مقایسه میزان عود و عوارض ناشی از عمل ناخنک در 4 روش پیوند اتوگرافت ملتحمه، پیوند فلپ چرخشی ملتحمه، پیوند اتوگرافت ملتحمه همراه با میتومایسین و روش اسکلرای لخت همراه با میتومایسین می باشد.روش کار: در این مطالعه تجربی، در مدت 32 ماه، 80 چشم از 68 بیمار با ناخنک توسط یک جراح با چهار روش مختلف جراحی به طور تصادفی مورد عمل جراحی قرار گرفتند. اندازه افقی ناخنک ها بیش از 2 میلی متر بود. 21 چشم به روش پیوند اتوگرافت ملتحمه، 18 چشم به روش پیوند فلپ چرخشی ملتحمه، 18 چشم به روش اتوگرافت ملتحمه همراه با میتومایسین و 23 چشم به روش اسکلرای لخت همراه با میتومایسین تحت عمل جراحی قرار گرفتند. مدت پیگیری پس از عمل جراحی از 3 تا 24 ماه بود. نتایج حاصله با استفاده از روش های توصیفی آماری و آزمون های t، آنالیز واریانس و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: میزان عود در گروه پیوند اتوگرافت 4.76%، در گروه پیوند فلپ چرخشی ملتحمه 16.67%، در گروه پیوند اتوگرافت ملتحمه همراه با میتومایسین 5.55% و گروه اسکلرای لخت همراه با جراحی میتومایسین 8.70% بود. تمامی موارد عود قبل از 2 ماه اتفاق افتاد. هیچ عارضه مهمی در هنگام جراحی و پس از عمل دیده نشد. ارتباط میان عود و ناخنک نوع عود کرده با میزان عود در ناخنک نوع اولیه پس از عمل جراحی از لحاظ آماری معنی دار می باشد.(P<0.05)نتیجه گیری: جراحی ناخنک با روش پیوند اتوگرافت ملتحمه، ساده و نسبت به روش های فلپ چرخشی و اسکلرای لخت دارای عود کمتری می باشد و استفاده هم زمان با میتومایسین در پیوند اتوگرافت ملتحمه تاثیری در میزان عود نداشت. استفاده از میتومایسین موضعی درحین عمل در صورتی که بیمار مناسب انتخاب شود، معمولا با عارضه زیادی همراه نمی باشد و به روش استفاده از فلپ چرخشی ملتحمه ارجحیت دارد.

مقدمه: اختلالات بدون علامت ادراری عبارتند از مورادی که بیمار شکایتی نداشته ولی در بررسی آزمایش ادرار نکاتی دال بر وجود مشکل کلیوی دیده می شود. این مطالعه با هدف تعیین شروع اختلالات ادراری در کودکان بدون علامت به بررسی کودکان سنین دبستان پرداخته است.روش کار: این تحقیق مقطعی بر روی نمونه ای تصادفی از کودکان دبستانی شهر بندرعباس انجام شده است. نمونه های ادراری پس از آموزش به دانش آموزان در مورد روش صحیح جمع آوری ادار، جمع آوری شد. نمونه های حاصله با دو روش نواری(Dipstick)  و میکروسکوپی بررسی شد و از لحاظ هموگلوبینوری، گلوکزوری، لوکوسیتوری، پروتئینوری، بیلی روبینوری، قالب های (Cast) گلبول های سفید و قرمز، هماچوری، کتونوری، باکتریوری، وجود انگل در ادرار و همچنین pH ادراری مورد ارزیابی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون های کای اسکوئر و t تست استفاده شد.نتایج: در مجموع 1010 نفر (53.5% پسر و 46.5% دختر) مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی ها نشان داد که %6 از جمعیت مورد مطالعه دارای پروتئینوری و 13.5% دارای هماچوری و 0.8% دارای سیلندر گرانولر هستند. باکتری اوری به طور معنی دار در دختران (24.7%) بیشتر از پسران (5.2%) بود (P<0.001). همچنین 12.7% جمعیت مورد مطالعه دارای یکی از کریستال های کلسیم اگزالات، اورات بی شکل، تریپل فسفات و اسید اوریک در ادرار خود بودند.نتیجه گیری: با توجه به شیوع نسبتا بالای اختلالات ادراری بدون علامت بالینی در بین کودکان سنین دبستان و به ویژه شیوع بالای یافته هایی مانند پروتئینوری، هماچوری و کریستال های ادراری، انجام آزمایشات روتین ادراری جهت کودکان سنین دبستان ضروری به نظر می رسد.

مقدمه: همراهی شایعی میان اختلالات روانپزشکی و مشکلات قلبی وجود دارد. اداره صحیح این اختلالات می تواند موجب بهبودی سیر بیماری قلبی و ارتقا کیفیت زندگی بیماران و از طرف دیگر باعث کاهش هزینه های درمانی آنان گردد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت موجود از نظر فراوانی اضطراب و افسردگی و همچنین بررسی سرنوشت درمانی بیماران پس از بستری در بخش قلب انجام شده است.روش کار: در این پژوهش مقطعی 50 بیمار بستری در بخش قلب بیمارستان طالقانی در سه بررسی مقطعی متوالی با آزمون اضطراب و افسردگی بیمارستانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مصرف داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی همچنین درخواست مشاوره روانپزشکی جهت این بیماران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از آمار توصیفی ارائه شد.نتایج: نتایج غربالگری انجام شده در 50 بیمار شیوع علائم افسردگی را 72% و شیوع علائم اضطرابی را 90% نشان داده است. 30% از بیماران داروهای ضد اضطرابی و 14% داروهای ضد افسردگی دریافت می کردند. از مجموع 36 بیمار افسرده تنها 6 نفر داروی ضد افسردگی سه حلقه ای دریافت می کردند، در حالی که 14 نفر از این بیماران تحت درمان با داروهای بنزودیازبینی بودند. مشاوره روانپزشکی تنها در یک بیمار درخواست شده بود.نتیجه گیری: این پژوهش به شیوع بالای افسردگی و اضطراب در بیماران قلبی تاکید دارد، آگاهی دادن و توجه به مشکلات روانپزشکی همراه ضروری به نظر می رسد. عنایت به تشخیص افسردگی و درمان های دارویی مناسب تر در این بیماران مورد تاکید است. بین بخشی می تواند باعث افزایش کیفیت درمان این بیماران گردد.

مقدمه: در بین تمام بیماری های نورولوژیک بزرگسالان، حوادث عروقی مغز  (CVA)از نظر شیوع و اهمیت، رتبه اول را دارا می باشند. همچنین حوادث عروقی مغز یکی از مهمترین علل ناتوانی جسمی و یکی از عوامل عمده مرگ و میر می باشد. این مطالعه جهت بررسی برخی از واکنش دهنده های التهابی مرحله حاد در بیماران مبتلا به CVA ایسکمیک بستری شده در بخش نورولوژی طراحی شد.روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که طی یک پرسشنامه از کلیه بیمارانی که با تشخیص اولیه CVA و با تشخیص قطعی CVA ایسکمیک بر اساس گزارش MRI در بخش نورولوژی بیمارستان علی بن ابیطالب رفسنجان بستری شده بودند، اطلاعات ظرف  24ساعت اول اخذ و بیماری های همراه از قبیل بیماری های عفونی، التهابی، تومورها کنار گذاشته شد و این اطلاعات پس از کد گذاری با نرم افزار EPI6 تجزیه و تحلیل آماری گردید.نتایج: در این مطالعه برخی از واکنش دهنده های التهابی مرحله حاد شامل پلاکت WBC, CRP, ESR در  250 بیمار دچار CVA ایسکمیک مورد ارزیابی قرار گرفت. در افراد مورد مطالعه  WBC %60.4نرمال داشتند و در %39.6 موارد WBC غیر طبیعی بود. CRP در تمام بیماران منفی بود. شمارش پلاکت نیز در تمام بیماران طبیعی بود. %67.2 بیماران دارای ESR طبیعی و %32.8 دارای ESR غیر طبیعی بودند.نتیجه گیری: در این مطالعه WBC و ESR غیر طبیعی در بیماران سکته مغزی بیشتر از اغلب تحقیقات بود که می تواند بیانگر اختلالات واکنش دهنده های التهابی مرحله حاد سکته مغزی ترومبویک باشد. در این مطالعه سن پایین تر بیمارانی که WBC غیرطبیعی داشتند، ممکن است ناشی از وجود بیشتر بیماری های التهابی عروق در این سن با تاخیر در ایجاد واکنش های التهابی در افراد مسن باشد.

مقدمه: کاهش شنوایی ناشی از سر و صدای محیط کار یکی از مشکلات منابع شنوایی و عارضه دراز مدت کار در محیط های صنعتی پر سر صدا است. در حال حاضر گروه عمده ای از کارگران واحدهای صنعتی در محیط های پر سر و صدا در معرض این گونه کاهش شنوایی هستند. لذا تحقیق حاضر به منظور تعیین میزان کاهش شنوایی )بیش از  25دسی بل( در کارگران معادن ذغال سنگ و کارخانه ذغال شویی استان کرمان صورت گرفت.روش کار: در این مطالعه توصیفی150  نفر کارگر شاغل در معادن با استفاده از نمونه گیری طبقه ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. نداشتن مشکل براساس نتایج ادیومتری انجام شده در بدو استخدام، نداشتن سابقه بیماری منجر به کاهش شنوایی، حداکثر سن 60 سال و حداقل 5 سال سابقه کار در معادن یا کارخانه از جمله شرایط لازم برای شرکت در مطالعه در نظر گرفته شد. جهت گردآوری داده ها از چک لیست ثبت اطلاعات که حاوی برخی از ویژگی های فردی و کار و نتایج ادیومتری در بدو استخدام بود، استفاده شد. علاوه بر این، ادیومتری کلیه افراد نمونه مورد مطالعه انجام شد. نتایج با استفاده از روش های توصیفی ارائه شد.نتایج: بر اساس نتایج ادیومتری، بیشترین درصد موارد غیر طبیعی (کاهش بیش از25  دسی بل) در هدایت هوایی و استخوانی مربوط به فرکانس4000  و بعد از آن به ترتیب فرکانس های 8000 و2000  هرتز بود. در مجموع در هدایت استخوانی %16 کارگران دچار معلولیت دو طرفه بودند، گوش راست%16.7  و گوش چپ%19.3  و در هدایت استخوانی %8  معلولیت دو طرفه که در هر گوش تقریبا مساوی بود.نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی، به دلایلی چون عدم آموزش کافی در زمینه کاهش شنوایی ناشی از سر و صدای محیط کار و عدم انجام ادیومتری سالیانه، کارگران در معرض جدی کاهش شنوایی ناشی از سر و صدای محیط کار هستند. بنابراین باید برنامه ریزی هایی در جهت به حداقل رساندن کاهش شنوایی توسط مسوولین این معادن طراحی و اجرا گردد.

مقدمه: افزایش سطح دانش تغذیه ای و کیفیت روش های آموزشی می تواند بر تغذیه مناسب و متعادل گروه های آسیب پذیر ویژه دانش آموزان موثر باشد که نقش مهمی در ارتقا سلامت و موفقیت تحصیلی و بهره وری آنان دارد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر آموزش به شکل مداخله ای بر آگاهی و نگرش مربیان بهداشت مدارس، عملکرد دانش آموزان در زمینه تغذیه صحیح انجام گرفته است.روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد40  نفر از مربیان بهداشت مدارس شهر زاهدان و کلیه دانش آموزان دو مدرسه راهنمایی دخترانه مرکز شهر زاهدان در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. قبل از شروع آموزش پرسشنامه حاوی سوالات در زمینه آگاهی و نگرش مربیان بهداشت مدارس انتخابی در خصوص تغذیه صحیح تکمیل و سپس آموزش به شکل سخنرانی، بحث گروهی، پرسش و پاسخ ارائه گردید و مجددا آزمون ثانویه از مربیان انجام شد و در خصوص تعیین عملکرد، مدرسه راهنمایی دخترانه مدرسه مورد از طریق مربیان بهداشت آموزش داده شد و مدرسه شاهد هیچ گونه آموزشی در زمینه تغذیه به دانش آموزان داده نشد. آزمون به شکل تکمیل پرسشنامه ها حاوی سوالات عملکردی از دانش آموزان در دو مرحله قبل و بعد انجام شد و نتایج با استفاده از آزمون آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: یافته های تحقیق نشان داد بین آگاهی و نگرش مربیان بهداشت مدارس در زمینه تغذیه صحیح قبل و بعد آموزش ارتباط معنی داری وجود داشت P<0.001) و (P< 0.04 . مربیان بهداشت با سابقه کار بیش از ده سال نگرش مثبت (82.8%) بیشتری به مربیان با سابقه کار کمتر از پنج سال (33%) داشتند. با افزایش سن و سابقه کار، آگاهی مربیان بهداشت مدارس افزایش می یافت. همچنین در خصوص مقایسه عملکرد دانش آموزان مدرسه مورد براساس پایه تحصیلی در قبل و بعد از آموزش ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.001) اما این تفاوت در مدرسه شاهد معنی دار نبود.نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد استفاده از روش های مداخله ای در جهت تصحیح الگوی مصرف و آگاهی و عملکرد مربیان بهداشت و دانش آموزان، مستلزم استمرار بیشتر و متوالی از نظر اثربخشی می باشد.

مقدمه: نزدیک بینی از شایع ترین بیماری های چشمی است که شیوع آن در جوامع مختلف متفاوت است. فاکتورهای ژنتیکی و فعالیت های فرد می تواند در نزدیک بینی موثر باشد. این مطالعه با هدف مقایسه میزان شیوع نزدیک بینی در افراد بی سواد و افراد با تحصیلات عالی انجام گرفته است.روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی 212 نفر فرد 24-21 ساله در شهر شیراز انجام شده است. عیب انکساری سیکلوپلژیک در  99 فرد بی سواد که در یک فصل تحصیلی جهت سواد آموزی به نهضت سواد آموزی مراجعه کرده و 113 فرد دارای تحصیلات عالی (حداقل 2 سال تحصیل پس از اخذ مدرک دیپلم) با استفاده از قطره سیکلوپنتولات 1% (دو قطره به فاصله 5 دقیقه) و اتورفراکتومتر Topcon اندازه گیری شد. سپس نتایج به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: از لحاظ سن و جنس بین گروه های مختلف مورد مطالعه تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. در کل 21.8% از زنان بی سواد، 46.7% از زنان تحصیلات عالی 0.5% از مردان بی سواد و 37.7% از مردان تحصیلات عالی در هر دو چشم نزدیک بینی داشتند.شیوع نزدیک بینی در زنان با تحصیلات عالی بیشتر از زنان بی سواد بود .(P<0.01) شیوع نزدیک بینی در زنان و  مردان با تحصیلات عالی تفاوت معنی داری نداشت. شیوع نزدیک بینی در زنان بی سواد بیشتر از زنان مردان بی سواد بود .(P<0.001)نتیجه گیری: نزدیک بینی در هر دو جنس در افراد با تحصیلات عالی شایعتر از افراد بی سواد می باشد. نزدیک بینی در زنان بی سواد شایعتر از مردان بی سواد می باشد. این تفاوت ممکن است ناشی از انجام فعالیت های نزدیک مرتبط با امور خانه داری باشد.

مقدمه: سرطان پستان حدود یک سوم کل سرطان های زنان را تشکیل می دهد. تخمین زده می شود به کارگیری روش های غربال گری سبب کاهش 3 درصد مرگ و میر ناشی از سرطان پستان در زنان بالاتر از 50 سال می گردد. بهترین روش بیمار یابی در شرایط فعلی، انجام معاینه توسط خود فرد و معاینه توسط پزشک به همراه ماموگرافی است. بدین منظور مطالعه ای جهت بررسی آگاهی و عملکرد زنان 60-20 ساله بابل در این زمینه صورت گرفت.روش کار: مطالعه بصورت توصیفی- تحلیلی، نمونه گیری به طریق تصادفی بر روی 160 زن 60-20 ساله بابل انجام شد. ابراز گرد آوری اطلاعات، فرم های پرسشنامه و مشاهده عملکرد بود. جهت آنالیز داده ها از آمار توصیفی و آزمون آماری کای اسکوئر استفاده گردید.نتایج: نتایج نشان داد آگاهی و عملکرد زنان ضعیف (آگاهی 55.6% و عملکرد 66.9%) بوده است. آگاهی زنان با سن (P<0.001)، شغل (P<0.001)، محل سکونت  (P<0.025)و معاینه قبلی پستان (P<0.001) رابطه معنی داری داشت ولی با میزان تحصیلات و مهمترین منبع کسب اطلاع، رابطه معنی داری نداشته است. عملکرد زنان با معاینه پستان رابطه معنی داری داشته است (P<0.001). همچنین بین آگاهی و عملکرد زنان، رابطه خطی معنی داری مشاهده شد (P<0.005).نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله توصیه می شود جهت سلامتی خانم ها، برنامه های آموزشی بیشتری در زمینه خود آزمایی پستان در تمامی سنین برگزار گردد.

مقدمه: لوپوس اریتروماتوی سیستمیک (SLE) یک بیماری مزمن اتوایمیون با درگیری چندین سیستم بوده که در دوران کودکی غیر شایع است. سیستم قلبی عروقی ممکن است در سیر لوپوس درگیر شود. هر چند بیماری عروق کرونر و انفارکتوس میوکارد در بیماران جوان مبتلا به لوپوس نادراست.معرفی بیمار: در این بررسی دختری نوجوان معرفی می شود که مورد شناخته شده لوپوس از سن 8 سالگی بوده که با علائم انفارکتوس میوکارد در سن 14 سالگی مراجعه نموده است. فاکتورهای خطر برای بیماری عروق کرونر در بیمار شامل فشار خون بالا، افزایش کلسترول سرم، سابقه نسبتا طولانی از ابتلای به لوپوس با درگیری کلیوی و مصرف طولانی مدت پردنیزولون بوده است.نتیجه گیری: در لوپوس تمام قسمت های سیستم قلبی و عروقی ممکن است در گیر شوند، هر چند انفارکتوس میوکارد در کودکان نادر بوده ولی امکان ابتلا به آن وجود دارد.