فیض کاشانی وجود علم و معرفت را نشانه ایمان کامل میداند و به این ترتیب بر لزوم بصیرت و دین آگاهی تاکید میورزد. از دیدگاه فیض، عقل میتواند حتی بدون اشارات دین، به برخی از حقایق توحیدی دست یابد و در این موارد تنها برای تکمیل این مباحث، به معارف قرآن و اهل بیت (ع) نیازمند است. او فراگیری معارف و اعتقادات را نه از طریق مجادلات کلامی بلکه تنها از طریق وحی الهی و بوساطت پیامبران و اوصیاء ایشان بهمراه معرفتی فطری جایز میداند. از نظر او، پیامبران بر خلاف سایر دانشمندان و عالمان دینی که تنها به طبقه خواص و فرهیختگان آموزش می دهند، می توانند معارف الهی را به سطح علوم و درک عوام تنزل دهند و در عین حال، این حقایق را متناسب با علم و درک کسانی که دارای قوای فکری و اندیشه بلند هستند نیز تبیین نمایند.از نگاه او، مردم از حیث هوش و استعداد ذهنی در أمر فراگیری متفاوت هستند و این تفاوت ها باید در آموزش اعتقادات و باور های دینی لحاظ گردد. فیض ابتدا نصیحت میکند که همگان از ورود در طریق اهل کلام پرهیز نمایند، اهل تحقیق را به پیروی از ظواهر قرآن و سنت و رعایت تقوا و شریعت الهی فرا میخواند و امید می دهد که خدا ببرکت این امر، علمی لدنی و مکاشفاتی به آن فرد روزی نماید. اما اگر کسی خود نتوانست از کتاب و سنت به استنباط عقاید بپردازد، فیض، مطالعه کتاب علم الیقین را به او توصیه میکند. او در علم الیقین و انوار الحکمه مباحث اعتقادی را با محوریت قرآن و حدیث مطرح کرده است و عین الیقین و اصول المعار فرا برای خواص و ژرف اندیشانی که در زمینه عقاید دینی خواستار مباحث عمیقتر و تبیین بیشتری هستند نوشته است.از نگاه فیض، عوام تنها باید عقاید را بنحو اجمالی و بدون نیاز به برهان و حتی با تقلید بدست آورند و برای تقویت باورهای سست خود باید در کنار تلاوت قرآن و حدیث، مشغول عبادت شوند. فیض، تنها، عالمی را که میتواند همچون پیامبران، معارف بلند و عمیق را در حد فهم و درک آنها تنزل دهد و با هر کسی مناسب حال او سخن بگوید، برای آموزش دین به عوام شایسته میداند.