در دورانی به سر می بریم که جامعه شناسی بیش از پیش از دنیای مورد مطالعه اش فاصله گرفته است و نیاز به آن چه من جامعه شناسی مردم مدار می نامم بیش از پیش حس می شود. مقصود من از جامعه شناسی مردم مدار آن علمی است که دغدغه اش «گروه های مردمی» و روشش آمیختن با آنان است. فراخوان من برای به رسمیت شناختن جامعه شناسی مردم مدار همه جا به مذاق مخاطبانم خوش آمده و تحرکاتی در این زمینه صورت گرفته است.من در این مقاله 11 تز ارایه می دهم. ابتدا در مورد ضرورت وجود جامعه شناسی مردم مدار دلایلی ارایه کرده و انواع گوناگون آن را بر می شمرم. سپس ماتریس چهارگانه جامعه شناسی (جامعه شناسی حرفه ای، جامعه شناسی سیاست گذار، جامعه شناسی مردم مدار و جامعه شناسی جامعه شناسی انتقادی) را که از زمانی تا زمان دیگر، و از کشوری به کشوری دیگر متفاوت است، بررسی کرده و نهایتا به آن ویژگی هایی می پردازم که جامعه شناسی را نه به عنوان علم که به عنوان نیروی اخلاقی و سیاسی از سایر رشته ها متمایز می سازد.