توسعه مبتنی بر دانش مستلزم هماهنگی نظام آموزش عالی با تحولات مبتنی بر دانش در نظام اشتغال است. با توجه به اینکه سازکار بازار به دلایلی نمی تواند هماهنگی لازم و کافی را بین این دو نظام برقرار کند، دخالت دولت اجتناب ناپذیر است. هدف این مقاله ارایه الگویی برای هماهنگ سازی آموزش عالی با تحولات مبتنی بر دانش در نظام اشتغال توسط دولت در آینده است، این کار بر پایه روش تحلیل داده- ستانده صورت گرفته و کارکرد الگوی به دست آمده با استفاده از داده های سرشماری سال 1385 و اهداف رشد برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که در حال حاضر، هماهنگی لازم بین نظام آموزش عالی ایران و تحولات نظام اشتغال ایران وجود ندارد. در مجموع تحلیلهای نظری و تجربی حکایت از آن دارند که می توان بر پایه اهداف جزیی رشد اقتصادی، رشد بهره وری و گسترش فعالیتهای مبتنی بر دانش در نظام اشتغال، اهداف جزئی پذیرش دانشجو در نظام آموزش عالی را تعیین کرد.