دانشگاهها به منظور به انجام رساندن وظایف و ارتقای کیفیت خود نیازمند چارچوب مناسبی برای مدیریت و انطباق با محیط جدید هستند. این پژوهش به دنبال تحلیل روابط ضمنی عوامل توانمندساز مدل تعالی (EFQM) به منظور به کارگیری آن به عنوان چارچوبی برای مدیریت و بهبود کیفیت در موسسات آموزش عالی است. جامعه آماری این پژوهش رئیسان، معاونان و دیگر پستهای ارشد دانشگاه یزد در سال تحصیلی 90-1389 به تعداد 324 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 71 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. مقدار آلفای کرونباخ برآورد شده برای همه ابعاد این پرسشنامه بزرگ تر از 0.7 بود. هر هشت فرضیه در نظر گرفته شده در این پژوهش تایید شد و یافته ها نشان داد که رهبری و تعهد مدیران ارشد در مراکز به عنوان نیروی محرکه همه فرایندهای بهبود کیفیت و مدیریت کیفیت هستند.