خاقانی شروانی از سرآمدان قصیده سرایی در ادب فارسی است. با وجود پژوهش های سودمندی که در شیوه شاعری و وقایع دوران حیات خاقانی صورت گرفته است، زوایای تاریک و نقاط مبهم فراوانی در این حوزه همچنان باقی است. بخشی از این ابهامات نشات گرفته از نخستین اظهارنظرهای نه چندان موثق تذکره نویسان متقدم، و نیز تکرار این اقوال در تذکره های متاخر بر آنهاست. این نقدهای بیرونی، خود سبب رواج برخی اطلاعات نادرست در میان اهل ادب و حتی در منابع خاقانی پژوهی شده است. بررسی ها نشان می دهد که تاکنون در حوزه خاقانی پژوهی تحقیق مستقلی در زمینه ضرورت بازنگری آرا و اقوال تذکره نویسان صورت نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر با تمرکز بر شیوه نقد درونی (مبتنی بر آثار)، بر اساس گفته ها و اشارات خاقانی در دیوان، تحفه العراقین و منشآت او، به بررسی انتقادی اقوال صاحبان تذکره در حوزه خاقانی پژوهی می پردازد تا میزان نوآوری، تاثیرپذیری، و صحت و سقم مندرجات این دست از آثار ادب فارسی، در حیطه مورد بحث، نمایان گردد. نتایج این پژوهش در دو بخش قابل دسته بندی است: نقد کلی تذکره های فارسی و نقد خاقانی پژوهی در تذکره های فارسی. بررسی شرح حال خاقانی در تذکره های فارسی بیانگر آن است که مندرجات تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی به انحاء مختلف در تذکره های متاخر بر آن راه یافته است. دیگر اینکه خلط اسامی شخصیت ها و روایات مربوط به آنها نیز در برخی تذکره ها رایج است و در اغلب کتب تذکره اطلاعاتی که در خصوص شاعر آمده است، در مقایسه با حجم اشعاری که از وی نقل شده، بسیار ناچیز می نماید. در بخش خاقانی پژوهی تذکره ها، پیوند خاقانی با دختر ابوالعلاء گنجوی روایتی است رایج اما نامعتبر که با شواهد موجود در آثار خاقانی همخوانی ندارد. روایت صاحبان تذکره از ماجرای حبس خاقانی نیز با مبهم گویی و خلط شخصیت ها و وقایع همراه است. همچنین تذکره نویسان تمایلات صوفیانه خاقانی را مربوط به اواخر عمر او دانسته اند، حال آنکه بررسی شواهد گویای آن است که تحول روحی خاقانی در جوانی وی رخ داده است.