علوم پایه (دانشگاه آزاد اسلامی)
سال:1383 | دوره:14 | شماره:51 |تعداد مقالات:10

در این پژوهش الکترودی با گزینش پذیری بالا برای شناسایی یون برمید از مشتقات آزاپیریلیوم به عنوان یونوفری مناسب، ساخته شده است. پاسخ الکترود به یون برمید در گستره ( (pH=4.0-9.5و گستره غلظت 1.0×10-1) تا  (9.0×10-6مولار خطی بوده و دارای شیب نرنستی (60±1mV) می باشد. حد تشخیص آن (3.0×10-6) مولار است. ضرایب گزینش پذیری با استفاده از روش پتانسیل الحاقی (MPM) به دست می آیند. این روش نشان می دهد مزاحمت آنیون های آلی و معدنی ناچیز است. حسگر پیشنهادی پاسخ زمانی نسبتا سریع (حدود 20 ثانیه) را نشان می دهد و این حسگر به عنوان الکترود شناساگر در سنجش یون برمید با یون Ag+ به کار می رود.

تشکیل کمپلکس بین مشتقات مختلف کالیکس [n] آرن ((n=4, 6 به عنوان یک لیگاند نامحلول در آب با یون های فلزات قلیایی در محیط آبی و در دمای اتاق انجام شده است. با تشکیل کمپلکس، غلظت کالیکسارن در محلول افزایش می یابد. برای ردیابی این افزایش غلظت، از تکنیک اسپکتروفتومتری استفاده شده است. ثابت پایداری کمپلکس های حاصل علاوه بر اندازه حلقه ها به استخلافات موجود در بخش بالای حلقه و بخش پایین حلقه بستگی دارد. بررسی نتایج تعیین ثوابت پایداری کمپلکس های حاصل نشان می دهد که مشتقات بدون گروه ترسیوبوتیل در بالای حلقه کالیکس[n]  آرن ها بهترین ثابت پایداری را دارند.

به منظور فعالیت ضدمیکروبی و شناسایی ترکیبات شیمیایی عسل مطالعاتی بر روی 8 نمونه از محصول عسل های تولید کنندگان عسل در مناطق مختلف ایران انجام شد. اغلب عسل های مورد آزمایش حاصل از یک نوع خاص از گیاهان از مجموع حدود 122 منبع گیاهی متفاوت بود.آزمایش های مختلف شیمیایی از جمله تعیین درصد ساکارز، فروکتوز، گلوگز، قندقبل، قندبعد، نسبت فروکتوز به گلوکز، درصد قند احیا کننده فروکتوز + گلوکز pH ، میزان اسیدیته، پراکسید هیدروژن، آنزیم کاتالاز، آزمایش فی، یدومتری، مصرفی قندقبل، مصرفی قندبعد، رفراکتومتری، و بریکس مطابق روش های استاندارد ایران شماره 19 انجام شد. میکروب های مورد آزمایش در این بررسی استافیلوکوکوس اورئوس (PTCC 1337)، استافیلوکوکوس اپیدرمایدیس (PTCC 1114)، سودوموناس ائروژینوزا  (PTCC 1074)، کاندیداآلبیکانس(PTCC 5027)  بود.آزمایش میکروبی با استفاده از دو روش انتشار (سنجش قطر هاله عدم رشد) و روش رقت انجام شد. ضمنا حداقل ماده بازدارنده رشد باکتری ها یاMIC  نیز سنجیده شد. نتایج نشان داد آب و هوای محل تولید آن تاثیری در فعالیت اثر ضدمیکروبی عسل نداشت. اما تفاوت بین انواع گیاهان مورد استفاده زنبور عسل در تولید محصول در اثر ضدمیکروبی آن بسیار موثر بود. عسل لرستان که گونه گیاهی مورد استفاده زنبور عسل به ترتیب شامل خانواده های نعناعیان، پروانه آسا، گلسرخیان، و مرکبان می باشد بالاترین اثر ضدمیکروبی را نشان داد. عسل منطقه دماوند که از لحاظ ساختار شیمیایی درجه خلوص بیشتری داشت، گیاه مورد استفاده مرکبات بود. این نمونه عسل از نظر خواص ضدمیکروبی در درجه دوم قرار گرفت. عسل های مورد آزمایش به جز عسل خوانسار بر باکتری سود و موناس اثر ضد باکتریایی را نشان دادند، استافیلوکوکوس اورئوس به عسل خوانسار و فیروزکوه مقاوم بود. استافیلوکوکوس اپیدرمایدیس به عسل خوانسار، جهرم، فیروزکوه مقاومت نشان داد. هیچ کدام از عسل های مورد آزمایش بر کاندیدا آلبیکانس اثر ضدقارچی نشان نداد. نتیجه کلی این بررسی نشان داد که اثر ضدباکتریایی به منبع گیاهان مورد استفاده زنبور عسل و ساختار شیمیایی عسل از جمله اسیدیته، اسمولاریته، پراکسید هیدروژن موجود در عسل بستگی دارد.

با در نظر گرفتن اثرات متعدد هورمون آبسیزیک اسید در مراحل مختلف رشد و نمو گیاه و امکان وجود ارتباطی بین این فاکتور داخلی و ایجاد مقاومت در برابر تنش های محیطی برای گیاه، اثر این هورمون در برقراری شاخص های رشد چند گونه گیاه مرتعی مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش ها اثر غلظت های 0 و 20 و 40 PPM این هورمون در سه سطح پتانسیل آبی 0 و 4- و Bar -8  و در سه دمای 15، 25 و 35 درجه سانتیگراد در زمان استقرار بر روی پنج گونه گیاه مرتعی، آگروپیرون تریکوفورم، بروموس تومنتولوس، فستو کااووینا، سکال مونتانوم و استیپا بارباتا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آنالیز طرح اسپلیت پلات در مکان 135 تیمار نشان می دهد که در حضور این هورمون با کاهش پتانسیل آب و افزایش دما میزان اسید آمینه پرولین و غلظت آبسیزیک اسید درونی افزایش نشان می دهد و این نشانگر نوعی حالت سازگاری در گیاهان مورد بررسی نسبت به شرایط تنش زای ایجاد شده می باشد تا گیاه بتواند در چنین شرایط استقرار پیدا نماید.

مطالعات رسوب شناسی در مورد بادزن آبرفتی کرج موجب شد تا شرایط آب و هوایی این حوضه رسوبی در زمان های رسوبگذاری آبرفت a،b  وc  در پلیو - پلیستوسن مورد بررسی قرار گیرد که چکیده آن به شرح زیر است:- مجاورت کانی های ناپایدار پیروکسن و پلاژیوکلاز با کانی های مقاوم و گرد شده کوارتز در آبرفت c ,a ضمن آنکه وجود سیکل های رسوبی قدیمی را نشان می دهد، نشان دهنده حمل و رسوبگذاری سریع رسوبات است. - مشاهده کانی های پیروکسن و پلاژیوکلاز تجزیه شده و در حال تجزیه و سالم وجود شرایط مرطوب را در منشا نشان می دهد که حمل و رسوبگذاری سریع مانع از ادامه آن شده است.- وجود کانی های رسی کلریت و غلبه آن بر سایر کانی های رسی و وجود کانی های ناپایدار مانند پیروکسن و پلاژیوکلاز در آبرفت a،b  وc  کمبود شرایط مرطوب را در حوضه رسوبی کرج نشان می دهد.-با کمبود شرایط مرطوب و رسوبگذاری سریع در حوضه رسوبی کرج منشا کانی های رسی مختلط لایه که در شرایط مرطوب و مناسب هیدرولیز تشکیل می شوند نمی تواند به طریق نوظهوری و یا تبدیلی باشد. بنابراین بیشتر دارای منشا وراثتی می باشد.- با توجه به نوع کانی های موجود در آبرفت های a،b  وc  و رنگ رسوبات آب و هوا در حوضه رسوبی کرج در پلیو - پلیوستوسن سرد و خشک همراه با دوره های کوتاه مدت گرم و خشک بوده است.- وجود جریان های خرده دار در آبرفت های a،b  وc  و کانی های رسی مختلط لایه با توجه به منشا وراثتی آنها شرایط مرطوب را در منشا نشان می دهد. بنابراین در حوضه آبخیز کرج آب و هوای سرد و مرطوب در پلیوستوسن برقرار بوده است.

لایه های نازک  CaF2به عنوان عایق در ساختمان های فلز - عایق- فلز با الکترودهای مسی و آلومینیومی تهیه و آزمایش گردیدند. لایه هایی که الکترود آنها از مس بود به آسانی با اعمال ولتاژ معینی در حدود 15 ولت در مدت یک ساعت فرم شدند در حالی که لایه هایی با الکترود آلومینیومی در شرایط متفاوتی از قبیل اعمال ولتاژهای مختلف تا 50 ولت و افزایش زمان اعمال ولتاژ فرم تا 20 ساعت آثار فرم شدن را از خود نشان ندادند.در مشخصهI-V  لایه های فرم شده در ناحیه 4.5-3.5 ولت به طور آشکار ماکزیمم جریان ظاهر شده و صدور الکترون از سطح فیلم به خلا نیز در این محدوده از ولتاژ آغاز گردید که مقدار آن با ازدیاد ولتاژ به طور سریع افزایش می یافت. مشخصهI-V  به دست آمده از لایه های مورد مطالعه شباهت کاملی به آنچه که سایر ساختمان هایMIM  از خود نشان داده اند، دارد. در مشخصهI-V  لایه های با الکترود آلومینیومی، جریان نسبت به ولتاژ صعودی بود و تصور می شود که از اثر پل - فرنکل تبعیت می نماید. بدین ترتیب اطلاعات کافی در مورد عایق CaF2 به دست آوردیم. در پایان از مدل چند فیلمانی برای توجیه نتایج به دست آمده از این تحقیقات بهره گرفته و مدل پیشنهادی عبیدی را به طور تجربی اثبات نمودیم.

طراحی یک چشمه نوترونی در محدوده فوق حرارتی برای درمان های پزشکی با روش"Boron Neutron Capture Therapy"مورد بررسی قرار گرفته است. در این طراحی از کد کامپیوتری مونت کارلو(MCNP)  استفاده شده است. محاسبات برای طراحی این چشمه نوترونی به منظور انتخاب نوع هدف، نوع فیلترها، هندسه قرار گرفتن آنها و تعیین نوع حفاظ انجام شده است. برای انتخاب نوع هدف با در نظر گرفتن برهمکنش Li(p,n)Be، لیتیم انتخاب گردید و علاوه بر آن ترکیب لیتیم فلوراید نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج محاسبات نشان داد که از ترکیب لیتیم فلوراید و فلز لیتیم به ضخامت 0.1 تا 0.5 سانتی متر بهترین نتیجه به دست می آید. در دومین لایه از ترکیبات فلوراید برای کاهش انرژی نوترون به انرژی مناسب برای درمان (24keV~) استفاده می شود، با بررسی ترکیبات مختلف فلوراید شاملVF4, BeF2, PbF2 و FeF2 و ... نتایج آنالیز نشان داد که مناسب ترین ترکیب فلورید سرب با ضخامت 10 سانتی متر می باشد. با توجه به سطح مقطع پراکندگی نوترون با آهن و به دلیل جلوگیری از عبور نوترون هایی با انرژی های زیادتر از24keV ، از لایه ای آهن به ضخامت 10 سانتی متر استفاده شده است. برای افزایش شارنوترون ها در ناحیه درمانی از منعکس کننده استفاده گردید و محاسبات نشان داد که سرب به دلیل دانسیته مناسب و امکان دسترسی آسان نسبت به سایر عناصر برتری دارد. ضمنا سرب نقش حفاظ پرتوها را نیز بازی می کند. به طور کلی برای سیستم طراحی شده، مزایای زیر را می توان نام برد:-1 استفاده از لیتیم فلوراید به جای لیتیم به خاطر تهیه ساده، پایداری ترکیب و امکان نگهداری آن برای مدت طولانی.-2 افزایش شارنوترون های خروجی در محدوده انرژی 24keV

لیزری که مستقیما در محصور سازی گداخت به روش اینرسی به کار می رود، رفتارهای غیر عادی متعددی را در فرآیند برهم کنش لیزر از قبیل ناپایداری های پارامتری و خود کانونی از خود نشان می دهد و در این زمینه پالس های تصادفی در محدوده 10 ps تایید شده اند. هموار سازی باریکه لیزر کاهش فرآیندهای ناپایداری پارامتریک و خود کانونی و افزایش محسوس در بهره گداخت با استفاده از لیزر را بدون هیچ گونه توضیح مناسب قبلی نتیجه داد. در اینجا توضیحی برای اثرات هموار سازی لیزر با استفاده از برخی محاسبات برای جلوگیری از پالس های تصادفی درهم آمیخته با مکانیسم ناپایداری ها به وسیله فرکانس مدوله شده پالس های لیزری پایه گذاری می شود. پالس های تصادفی برهمکنشی در محدوده10 ps  به روش عددی به صورت تغییرات میان انعکاس آینه ای و انعکاس فازی به وجود آمده توسط پراشVan-Lane  با نیروی غیر خطی تولید شده توسط موجک های دانسیته در پلاسما و تلاشی ترموسینیتیک تحلیل می گردند. حل این مساله به وسیله هموار سازی قسمت پهن باریکه لیزری به طور عددی نشان داده شده و برای پالس های اندازه گیری شده در صفحات فازی تصادفی اعمال می شود. یکی از آزمایش های کلیدی و مخفی در سیل گسترده مقالات، آزمایشی با یک علامت سوال است که توسطPant  و همکاران به وسیله ابزاری برای سنجش درجه حذف غیر عادی انجام گرفت. این آزمایش می تواند بهره برداری از گداخت لیزری را با هزینه کم و به کارگیری باریکه های لیزری با انرژی سه برابر و بدون استفاده از تولید هارمونیک های گرانقیمت و مشکلات مربوطه به آن را در دستگاه های با مقیاسNIF  ممکن کند.

در این مقاله با روشی بسیار ساده ولی مهم بزرگترین شعاع پایداری برای حفظ دسته بندی واحدهای تصمیم گیرنده محاسبه می گردد. در روش به کار برده شده تعداد مسائلی که در جهت رسیدن به هدف مورد نظر حل می گردد، به مراتب کمتر از روش هایی است که در این راستا ابداع شده اند. به علاوه دامنه تغییرات داده ها به صورتی مشخص می گردد و اگر بخواهد واحدی کارا، ناکارا یا ناکارا کارا گردد، می توان دامنه های مشخص گشود. سعی می کنیم که روشی برای سری داده های واقعی ارایه کنیم.