مقاله حاضر درصدد ارائه یافته های پژوهش مرتبط با بنیان های فلسفی تربیت شهروندی با توجه به آراء ونظریات دو تن از مهمترین فیلسوفان معاصر مکتب پساساختارگرایی-دریدا و فوکو – از منظری تطبیقی است. مقاله دارای شش بخش می باشد: بخش اول به تبیین ضرورت مسئله وهدف تحقیق، با توجه به تربیت شهروندی در نظام آموزشی ایران، اختصاص دارد. در بخش دوم، نگاهی اجمالی به بنیان های نظری و پیشینه تحقیق می شود. بخش سوم به اختصار روش تحقیق را توضیح می دهد. بخش چهارم به یافته های تحقیق اختصاص دارد که شامل دو قسمت است: در قسمت نخست یک مدل تکاملی چرخشی از رابطه مکاتب فلسفی، نظام سیاسی، نظام آموزشی، تربیت اجتماعی و تربیت شهروندی ارائه می گردد. سپس محققان نشان می دهند که چگونه دریدا و فوکو-ضمن نقد نظام های سیاسی اقتدارگرا – ابعاد اصلی نظام های آموزشی را در خدمت تربیت شهروندی می دانند. بخش پنجم، به بررسی نقاط اشتراک و افتراق نظریات دو فیلسوف توجه دارد. مقاله با نتیجه گیری به پایان می رسد.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.