حجرالاسود با قرار گرفتن در یکی از ارکان بیت الله و استحباب استلام، از قداستی خاص برخوردار است. شماری از روایات در منابع خاصه، با محوریت توصیف «حجرالاسود» و احکام آن، به خصوصیاتی اشاره دارند که از نظر اندیشورانی مانند سید مرتضی باعث بی اعتباری این روایات است؛ اما از نگاه اندیشوران دیگر، این روایات معتبر و دارای مفاهیمی قابل تایید است. گونه ای از روایات حجرالاسود، فلسفه استلام را میثاق بندگی توصیف کرده اند؛ و گونه ای دیگر، استلام را تجدید عهد با میثاقی تامل برانگیز به نام «میثاق ذر» تصویر نموده اند. پژوهش حاضر بر آن است با شیوه توصیفی-تحلیلی، ضمن ارزیابی سندی گونه های روایی حجر، با ملاک قراردادن قرآن، عقل و سنت معتبر، تحلیلی نقادانه نسبت به محتوای این روایات ارائه دهد. از جمله نتایج این تحقیق، آشکارشدن ردپای راویان اسرائیلی همچون وهب بن منبه در اثبات خصوصیات فرا زمینی برای حجرالاسود و نیز نشان دادن بی اعتباری روایات پیوند دهنده حجرالاسود با اندیشه عالم ذر است. از پیامدهای ناپسند این دسته از روایات، تداوم منازعات بیهوده میان علمای اسلام و تحریف فلسفه حقیقی استلام است.