مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان
سال:1383 | دوره:8 | شماره:4 (مسلسل 32) |تعداد مقالات:16

مقدمه: ماست سلها در بافت بیضه وجود دارند ولی محل تجمع آنها دقیقا مشخص نیست. در این مطالعه سعی داریم محل ماست سلها و رابطه بین تعداد آنها و ناباروری را در بیماران آزواسپرمی غیرانسدادی بررسی کنیم. مواد و روشها: 12 نمونه بیوپسی بافت بیضه بیماران آزواسپرمی غیرانسدادی مراجعه کننده به «پژوهشکده رویان» در دانشگاه علوم پزشکی ایران بعنوان «گروه بیماران» و5 نمونه بافت بیضه بیماران مبتلا به کانسر پروستات بعنوان «گروه طبیعی» تهیه شد. پس از مراحل پردازش و تهیه بلوکهایی برای مطالعه با میکروسکوپ های نوری و الکترونی، از بلوکهای پارافینی، لامهای رنگ آمیزی شده با تلوییدین بلو برای بررسی ماست سلها فراهم شد.یافته ها: در رنگ آمیزی H&E از نمونه گروه بیماران، افزایش ضخامت لامیناپروپریا و فیبروز بافتی به خوبی مشهود بود. در گرافهای تهیه شده از میکروسکوپ الکترونی، ضخیم شدگی لامیناپروپریای لوله های منی ساز و همچنین گرانولهای موجود در ماست سلها مشخص شد. تعداد ماست سلهای بافت بیضه بیماران به طور معنی داری بیش ازگروه کنترل بود.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که فیبروز بافت بینابینی اطراف لوله های منی ساز در افراد گروه بیماران وجود دارد. شاید بتوان تغییرات فیبروتیک مشاهده شده را که منجر به ناباروری در بیماران مورد مطالعه شده است، به افزایش تعداد ماست سلها نسبت داد.

هدف از انجام این تحقیق، شناخت بهتر عملکرد شاخ خلفی ماده خاکستری نخاع با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی بوده است. شاخ خلفی ماده خاکستری نخاع که محل ختم آورانهای فاقد میلین و میلین دار نازک است و تحت تاثیر شاخه های جانبی آورانهای میلین دار ضخیم نیز قراردارد. ساختار متعالی لایه های این بخش از ماده خاکستری یکی از علل پیچیدگی مکانیسمهای انتقال پیام درد و کنترل آن است. مدلسازی شاخ خلفی ماده خاکستری نخاع می تواند ابزار مناسبی برای شفاف کردن ساز و کارهای مربوطه باشد. در این تحقیق، تداخل انواع مختلف ورودیهای محیطی به شاخ خلفی ماده خاکستری و تاثیرات مراکز موجود در سیستم عصبی مرکزی بر آن، با طراحی یک شبکه عصبی مصنوعی مورد بررسی قرارگرفت.برای طراحی شبکه برنامه های نرم افزاری به زبان C نوشته شد. این برنامه یک شبکه عصبی سه لایه می سازد که با الگوریتم پس انتشار آموزش می بیند و تعداد ورودی و خروجی سیستم و نیز تعداد نورونها را به دلخواه کاربر تعیین می کند. برای بررسی نتایج و رسم نمودارها از نرم افزارMATLAB  استفاده شد.شبکه طراحی شده، دارای پنج نورون در لایه ورودی و پنج نورون در لایه مخفی بود. شبکه که براساس الگوهای مورد نظر تعلیم یافته بود، مورد آزمون قرارگرفت و تایید شد که یادگیری کامل داشته است. در مرحله بعد، شبکه را در برابر مقادیری از الگوهای ورودی و خروجی که آموزش ندیده بود، امتحان کردیم. نتایج نشان دهنده یادگیری قابل قبول بود. بنابراین شبکه ما قادر به پیش بینی خروجی در برابر ورودی هایی بود که مستقیما به آن وارد نشده بود.در مقایسه با مدل های قبلی، مدل ما دارای مزیت های زیر بود: استفاده از روش شبکه های عصبی (که یک روش پیشرفته و ساده رایج برای  مدل سازی است)، انتخابی بودن شکل شبکه و استفاده از تعداد الگوی ورودی- خروجی بیشتر. مدل ما قادر به توجیه دردهای ریتمیک و اثر تحریک رشته های عصبی ضخیم پوست (لمس) بر درد و چندین اثر دیگر بود.

مقدمه:امروزه بسیاری از اجتماعات در سراسر جهان با محدودیتهای تامین نیازهای آبی مواجه هستند. از این رو بازچرخش و استفاده مجدد از فاضلاب تصفیه شده بعنوان یک گزینه مناسب در مدیریت صحیح منابع آبی مطرح شده است. در برنامه‎ریزی استفاده مجدد و بازچرخش فاضلاب، دستیابی به استانداردهای کیفی آب جهت بکارگیری دوباره در هر یک از بخشهای کشاورزی، تغذیه آبهای زیرزمینی، صنعت، پرورش آبزیان و… ضروری است. تامین استانداردهای میکروبی (باکتریهای بیماریزا و دیگر عوامل پاتوژن) تنها از طریق انجام تصفیه پیشرفته فاضلاب امکان‎پذیر است.مواد و روشها:در این پژوهش کارایی و تاثیر فیلترهای چند بستری در حذف عوامل بیماریزا و تاثیر آن در کاهش کلر مورد نیاز جهت گند زدایی مورد مطالعه قرار گرفته است. بخش اصلی پایلوت مورد نظر را ستونی به ارتفاع 2 متر و سطح مقطع 36 سانتی‎متر مربع از جنس پلی ‎اتیلن تشکیل داده است. مواد تشکیل دهنده بستر آنتراسیت، ماسه و گارنت بود. کلیفرم، کلیفرم مدفوعی و نماتد به عنوان عوامل پاتوژن مورد نظر انتخاب شدند. مطالعه بر روی پساب تصفیه ثانویه (تصفیه خانه صاحبقرانیه تهران) انجام گرفت. پساب مذکور پس از طی انعقاد و لخته‎سازی در سه بار سطحی (m/hr 12و 8 و 5) از صافی عبور داده شد و در نهایت گندزدایی خروجی از فیلتر توسط کلر صورت پذیرفت و کارایی این سیستم در حذف عوامل بیولوژیکی ارزیابی گردید.یافته ها:میانگین حذف کلیفرم، کلیفرم مدفوعی و نماتد به ترتیب 85/46، 84/45 و 100 درصد بوده است. همچنین کلرزنی پساب خروجی از فیلتر به میزان 10mg/l قادر به حذف 9/99% کلیفرم و کلیفرم مدفوعی ‎بود.نتیجه گیری:با استفاده از این روش تصفیه پیشرفته فاضلاب  می‎توان به استانداردهای دفع و استفاده مجدد از فاضلاب از جنبه میکروبی برای مصارف مختلف غیر شرب شهری دست یافت. همچنین با استفاده از این روش کلر مورد نیاز جهت گندزدایی پساب خروجی از تصفیه خانه به مقدار چشمگیری (50%) کاهش می یابد.    

مقدمه: دیابت شیرین مهمترین اختلال متابولیک بوده و شیوع آن رو به افزایش است. گزارشات در مورد عوارض قلبی - عروقی داروهای سولفونیل اوره که در درمان دیابت تیپ II مصرف می شود وجود دارد. در مطالعه حاضر اثرات عروقی گلی بن کلامید از نسل دوم سولفونیل اوره مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: به مدت یک ماه گلی بن کلامید با دوز پنج میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن در روز به صورت داخل صفاقی به موشهای صحرایی نر سالم تزریق و در پایان حیوانات مورد مطالعه کشته شدند. پاسخ حلقه های آئورت جدا شده به فنیل افرین، استیل کولین و ایزوسورباید دی نیترات در دو گروه شاهد و مورد توسط آزمون t تست مقایسه گردید.یافته ها: تفاوت معنی داری در پاسخ حلقه های آئورت مجزا به استیل کولین، ایزوسورباید دی نیترات و فنیل افرین در گروه معالجه شده توسط گلی بن کلامید و گروه شاهد مشاهده نگردید. نتیجه گیری: تزریق داخل صفاقی گلی بن کلامید با دوز 5 mg/kg در روز به مدت یک ماه تغییری در فعالیت انقباضی در حلقه های مجزای آئورت ایجاد نمی کند. از آنجایی که این دارو از طریق انسداد کانالهای پتاسیم وابسته به ATP عمل می نماید و بسته ماندن این کانالها در هنگام ایسکمی قلب می تواند در بیماران دارای مشکلات عروق کرونر مسئله ساز باشد مطالعات گسترده تر و با مدت زمان طولانی تر به منظور اطمینان از عدم تأثیر نامطلوب گلی بن کلامید بر فعالیت انقباضی عضلات صاف عروق توصیه می گردد.

مقدمه: والپوریک اسید، اسید چربی است که معمولا بصورت والپورات سدیم تجویز شده و یکی از داروهای مهم ضد صرع محسوب می شود. این دارو در انسان، موش، رات و میمون خواص تراتوژنیک دارد. تحقیقات انجام شده نشانگر این است که والپورات سدیم باعث کاهش وزن و بروز بد شکلی در اندامها می شود. این اسید از بروز ناهنجاریهای جنینی جلوگیری نموده و والپورات با متابولیسم فولات جنین مقابله می کند.مواد و روشها:در این تحقیق تاثیر والپورات سدیم و فولیک اسید بر وزن و تکامل اندامهای جنین موش در دو گروه آزمایشی بررسی شد. موشهای باردارگروه آزمایشی I در روز هشتم بارداری 200mg/kg والپورات سدیم بصورت داخل صفاقی دریافت کردند. موشهای باردار گروه آزمایشی II همزمان 200mg/kg والپورات سدیم و 4mg/kg فولیک اسید تحت همان شرایط دریافت نمودند.در روز سیزدهم جنینی، جنین ها از رحم خارج شده و از نظر ماکروسکوپی و میکروسکوپیک مورد بررسی قرارگرفتند.یافته ها: والپورات سدیم باعث کاهش وزن جنینها و تاخیر در رشد اندامهای جنین موش بصورت بیرون زدگیهای در ناحیه جانبی شکمی جنین می شود. میانگین وزن درگروه شاهد (gr 0.086) درگروه 1VPA (0.021gr) و در گروه 2FA و VPA (gr 0.0619) می باشد. با 05/0 P< اختلاف معنی داری بین گروههای شاهد و آزمایشی I و همچنین آزمایشیI  و II دیده می شود. اسید فولیک می تواند از بروز کاهش وزن و ناهنجاری جوانه اندام جلوگیری کند. نتیجه گیری:کاهش وزن جنینها و ایجاد ناهنجاری در اندامها عمدتا مربوط به آثار تخریبی VPA بصورت کاهش تکثیر عروق خونی و شرایط تغذیه ای نامناسب جنین است. والپورات باعث ایجاد جهش در آنزیم 10-5 methylene hydrofolate reducytase شده و متعاقب این جهش، کاهش وزن و ناهنجاری اندام مشاهده می شود. کافی نبودن اسید فولیک باعث تاخیر در رشد داخل رحمی جنین می گردد.

مقدمه: هوموسیستئین نوعی آمینو اسید است که یک گروه آزاد تیولی دارد. اخیرا غلظت بالای این آمینواسید در پلاسما به عنوان عامل خطرزای مهمی برای آترواسکلروز و بیماریهای قلبی ـ عروقی مورد توجه بوده است. با توجه به بالا بودن شیوع بیماریهای قلبی ـ عروقی در کشور، مطالعه و تحقیق در مورد عوامل خطرآفرین این بیماریها اهمیت زیادی خواهد داشت. هدف از این مطالعه مقایسه میزان هوموسیستئین تام پلاسما در یک گروه از افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر با گروهی دیگر از افراد بدون ضایعه کرونری به عنوان شاهد بود.مواد و روشها: در این مطالعه مورد- شاهد، گروه مورد شامل 50 فرد مبتلا به بیماری عروق کرونر و گروه شاهد شامل50 فرد سالم بود. تشخیص بیماری عروق کرونر بر اساس نتایج آنژیوگرافی صورت گرفت و برای سنجش هوموسیستئین از روش کروماتوگرافی با کارایی بالا (HPLC) استفاده شد. برای مقایسه میانگین هوموسیستئین تام پلاسما در دو گروه مورد مطالعه از برنامه نرم افزاری SPSS و آزمون آماری Student's T-test استفاده شد. یافته ها:نتایج این مطالعه نشـان داد که میانگین هوموسیستئین تام پلاسـما در مبتلایان به بیماری عـروق کرونـر(20.59 µmol/L) بطور معنـی داری از افراد شاهد (µmol/L 12.78) بالاتر می باشد p=0.001)). نتیجه گیری: افزایش غلظت هوموسیستئین تام پلاسما با بیماریهای قلبی- عروقی ارتباط دارد و ممکن است عامل اصلی در ایجاد این بیماری باشد. 

مقدمه: لنفوم منتشر از نوع سلول بزرگ B شایع ترین تومور لنفوئید در دنیا بوده و شامل گروه گوناگونی از تومورها می باشد که با یکدیگر حدود 20% تمام موارد لنفوم های غیر هوچکینی را تشکیل می دهند. از خصوصیات مشترک این تومورها، اندازه بزرگ سلول تومورال، مشتق شدن از سلولB ، علائم بالینی پیشرونده و نیاز به رژیم شیمی درمانی موثر می باشد. بمنظور یکپارچه کردن همه لنفوم های بدخیم با خصوصیات فوق،WHO   این تومور را براساس ترکیبی از یافته های مورفولوژیک، ایمنوفنوتیپ، ژنتیکی و علائم بالینی تحت عنوان Diffuse large cell lymphoma طبقه بندی کرد. در این مطالعه سعی شده است براساس خصوصیات کلینیکوپاتولوژیک، زیرگروههای این لنفوم مورد بررسی قرارگیرد.مواد وروشها: کلیه اسلایدهای هماتوکسیلین و ائوزین (H&E) و ایمونوهیستوشیمی مربوط به مارکرهای LCA-CD20-CD3,CD30 ، 106 مورد بیمار لنفوم منتشراز نوع سلول بزرگ B و پرونده های مربوطه براساس انواع پیشنهادی WHO مورد طبقه بندی قرارگرفت.یافته ها:شایع ترین گونه مورفولوژیک لنفوم منتشراز نوع سلول بزرگ B دراین مطالعه واریان سنتروبلاستیک با فراوانی 6/56% بوده و سپس واریان آناپلاستیک 34%، واریان پلاسما بلاستیک 8/2%، لنفوم اولیه مدیاستن از نوع سلول بزرگ 1.9%، واریان دوکی شکل 94/0%، واریان ارجحیت با سلول T، 94%  و اکسترانودال 3/42% بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده در این مطالعه با سایر آمارها و منابع کشورهای غربی تطابق دارد. اهمیت تعیین زیرگروه از این نظر است که زمینه را برای انجام مطالعات تکمیلی ژنتیک و پیگیری بالینی مهیا می سازد.

مقدمه: نارسایی فازلوتئال از اختلالات هورمونی سیستم تولید مثلی و یک عملکرد غیر طبیعی تخمدان تلقی می شود که به دنبال کاهش تولید و یا تأثیر ناکافی پروژسترون به روی آندومتر ایجاد می شود. علایم آن به صورت سقط راجعه و نازایی است. شرایط استرس زای محیطی مانند مشاغل پراسترس و فعالیتهای بدنی متوسط تا شدید خصوصاً دو استقامت می تواند سبب نارسایی فازلوتیال شود. این مطالعه به بررسی ارتباط بین تمرینات دو استقامت و نارسایی فازلوتئال در خانمهای ورزشکار می پردازد.مواد و روشها: جامعه آماری شامل 150 نفر از خانمهای غیر ورزشکار و ورزشکار در رشته دو استقامت در محدوده سنی 20 الی 30 سال می باشد که تحت شرایط استاندارد شده ای که شامل عدم مصرف اخیر قرص های هورمونی، عدم سابقه شیردهی اخیر و همچنین داشتن سیکل های همراه با تخمک گذاری بود، مورد انتخاب قرار گرفتند. افراد مورد مطالعه شامل 15 نفر خانمهای غیر ورزشکار که در شرایط استرس زای محیطی قرار نداشتند و 15 نفر خانمهای ورزشکار دونده بود که در آزمون آمادگی بروس امتیاز عالی به دست آوردند. در روز 21 دوره از این افراد آزمون چک سطح پروژسترون سرمی بعمل آمد و مقادیر پروژسترون کمتر از 10 ngr/ml به عنوان نارسایی فازلوتیال در نظر گرفته شد.یافته ها: یافته های مطالعه، نشان داد که میزان نارسایی فازلوتیال در گروه تجربی7/66 و در گروه کنترل3/33 بود و ارتباط معنی دار بین نارسایی فاز لوتئال و تمرینات دو استقامتی وجود داشت (P=0.05). همچنین ارتباط معنی داری بین کاهش سطح سرمی پروژسترون و تمرینات دو استقامت وجود داشت (P<0.016). بین ورزش و کوتاهی فازلوتیال ارتباط معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از مطالعه، در دونده های دو استقامت، خصوصا دونده های طراز اول، شیوع بالایی از اختلالات فازلوتیال مشاهده می شود.

مقدمه: آپاندیسیت حاد (التهاب حاد آپاندیس) شایعترین وضعیت شکم حاد جراحی است و بیشتر در دهه های دوم و سوم عمر اتفاق می افتد. آپاندیسیت ساده می تواند  با مرگ و میر بالایی همراه باشد. ادعا می شود که ابزارهای کمکی تشخیصی می توانند بطور قابل توجهی تعداد آپاندکتومی ها را در بیماران بدون آپاندیسیت، تعداد سوراخ شدگی ها (پرفوراسیونها) و زمان بستری در بیمارستان را کاهش دهند. اولتراسونوگرافی یکی از ارزانترین و ایمن ترین این ابزارها می باشد و می تواند به عنوان ابزار کمکی مناسب در تشخیص آپاندیسیت حاد مورد استفاده قرار بگیرد. این مطالعه با هدف تعیین میزان دقت سونوگرافی در تشخیص آپاندیسیت حاد بیماران مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان بعثت سنندج (استان کردستان) در سالهای 82 ـ1381 به انجام رسید.مواد و روشها: جامعه آماری شامل کلیه بیمارانی بود که با وضعیت درد حاد شکم و با تشخیص بالینی و یا شک بالینی آپاندیسیت حاد به بخش اورژانس بیمارستان بعثت سنندج مراجعه کرده بودند. این مطالعه توصیفی بود. داده های لازم در هنگام بستری بیماران در اورژانس با روش مصاحبه و معاینه جمع آوری می شد، نتایج سونوگرافی و پاتولوژی و وضعیت بیمار تا هنگام ترخیص از بیمارستان پیگیری و ثبت می شد، تمامی بیماران بدون توجه به نتایج سونوگرافی تحت عمل جراحی قرار گرفتند.در نهایت داده های بدست آمده وارد نرم افزاری آماری Spss.win گردید و با استفاده از این نرم افزار و آمار توصیفی (فراوانی، میانگین) نسبت به تجزیه و تحلیل داده ها اقدام شد.یافته ها: از نظر سونوگرافی ازمیان کل 170 بیماری که توسط جراح تشخیص آپاندیسیت برای آنها داده شده بود 150 مورد یعنی 2/88 درصد مبتلا به آپاندیسیت حاد بودند. طبق گزارش پاتولوژی 9 مورد از 150 موردی که بوسیله سونوگرافی مثبت گزارش شده بود آپاندیس نرمال داشتند (مثبت کاذب) دو مورد نیز منفی کاذب وجود داشت. حساسیت (Sensitivity) سونوگرافی در تشخیص آپاندیسیت حاد 61/98 و ویژگی (Specifity) آن 66/66 درصد بود. ارزش اخباری مثبت (PPV) سونوگرافی برای تشخیص آپاندیسیت حاد 94% و ارزش اخباری منفی (NPV) سونوگرافی برای تشخیص آپاندیسیت حاد 90% بود.نتیجه گیری: تجربه ما پیشنهاد می کند که بیماران با تشخیص بالینی یا مشکوک آپاندیسیت حاد باید بطور روتین سونوگرافی شوند که این سونوگرافی باید بوسیله یک سونولوژیست با تجربه صورت گیرد تا هرچه بیشتر شاهد کاهش میزان آپاندکتومی منفی باشیم.  

مقدمه: یکی از روشهای تثبیت شکستگی استخوان اولنا، روش داخل کانال استخوانی با پین گرد است که در مطالعات گذشته با جوش نخوردگی 20% استخوان همراه بوده است. در مطالعة زیر نتایج تثبیت شکستگی استخوان اولنا به روش داخل کانال استخوانی با پین گرد و بدنبال آن آتل بندی جهت جلوگیری از چرخش محل شکستگی، با روش پلاک گذاری مقایسه شده است. مواد و روشها: 62 بیمار از سالهای 82-1380 که به بیمارستان امام خمینی و رازی اهواز بعلت شکستگی تنه استخوان اولنا مراجعه نموده بودند بطور تصادفی در دو گروه 31 نفری تقسیم و تحت جراحی به روش پین داخل کانال استخوانی (گروه اول) و پلاک گذاری (گروه دوم) قرار گرفتند. در صورت وجود شکستگی استخوان رادیوس بصورت همزمان، استخوان با پلاک تثبیت شد. در گروه اول آتل بلند ساعد به مدت 6 هفته بعد از عمل و شروع حرکات آرنج و مچ از هفتة چهارم و در گروه دوم آتل بلندی به مدت یک هفته و شروع حرکات پس از یک هفته صورت گرفت. پیگیری در هفته های 2،6،12،24 صورت گرفته و میزان جوش نخوردن، بد جوش خوردن و دامنة حرکات آرنج و مچ در دو گروه مقایسه شد. یافته ها: در گروه اول جوش نخوردن 45/6% ، بد جوش خوردن 22/3%، محدودیت حرکات آرنج صفر درصد، محدودیت حرکات مچ 45/6% و در گروه دوم جوش نخوردن 22/3% ، بد جوش خوردن صفر درصد، محدودیت حرکات آرنج صفر درصد و محدودیت حرکات مچ 22/3% بود. توزیع جنسی بصورت 8/75% مرد و 2/24% زن ، سبب شناسی بصورت 5/72% نیروی غیر مستقیم و 5/%27نیروی مستقیم و میزان همراهی شکستگی رادیوس با اولنا 6/59% و متوسط سن مبتلایان به شکستگی 9/26 سال بود. نتیجه گیری: اختلاف آماری معنی داری بین نتایج دو گروه وجود نداشت بنابراین روش تثبیت استخوان به طریقه داخل کانال استخوانی با پین گرد و آتل بندی متعاقب آن بدلیل تکنیک ساده، ارزان و در دسترس می تواند جانشین مناسب پلاک گذاری در مواقع لزوم باشد.

مقدمه: در مورد اثرات هیدراتاسیون بر سیر زایمان طبیعی بحثهای مختلفی مطرح شده است با توجه به اهمیت این موضوع مطالعات متنوعی اثرات هیدراتاسیون بر جنبه‏های مختلف زایمان را بررسی نموده‏اند. این مطالعه با هدف تعیین اثر افزایش هیدراتاسیون (Ovrerhydration) بر روی زایمان طبیعی انجام شد. مواد و روشها: جامعه آماری شامل کلیه زنانی بود که جهت زایمان طبیعی به بخش زایمان بیمارستـان بعثت سننـدج مراجعـه نموده بودنـد. حجم نمـونه شـامـل 52 نفر از خانمهایی بود که واجـد معیـارهای ورود بـوده و معیـارهای خـروج در این مطالعـه را نداشتنـد ایـن افراد با روش تصادفی بلوکی (Block Randomization) بطور کاملا تصادفی در دو گروه مداخله و مقایسه قرار گرفتند. نوع مطالعه Double Blind Randomized Clinical Trial  (مداخله‏ای تصادفی شده دوسوکور) بود. پس از شروع فاز فعال زایمان هیدراتاسیون وریدی به میزان 250 cc در ساعت در گروه مداخله و125 cc  در ساعت در گروه مقایسه با استفاده از مایع رینگر لاکتات و توسط مامای مجرب ‏شروع می‎شد سپس سیر زایمان توسـط محقق بررسی و ارزیابی می‏شـد. داده‏های بدست آمده با استفاده از تست‏ کای دو و t.test تجزیه و تحلیل ‏شد. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد، میانگین طول فاز اکتیو، میانگین مدت زمان مرحله دوم زایمان و همچنین میانگین زمان مرحله سوم زایمان در دو گروه مداخله و مقایسه تفاوت معنی‎‏دار با هم ندارد. میانگین مدت زمان زایمان در گروه مداخله232.1±94.8  دقیقه و در گروه مقایسه 240.2±108 دقیقه بود.نتیجه‏گیری: بر اساس نتایج این مطالعه نقش هیدراتاسیون وریدی در زایمان طبیعی مورد تردید بوده و مطالعات گسترده‎تر با تعداد نمونه‏های بیشتر در این مورد توصیه می‎شود.

 مقدمه: اهمیت مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم (MSAF) در طب کودکان و زنان از مباحث روز است. نگرانی اولیه درباره MSAF از آنجاست که بعنوان علامت مهمی از دیسترس جنین و آسفکسی پری ناتال بوده و پیشگیری از آسپیراسیون را مطرح می کند. این مطالعه با هدف شناخت شیوع MSAF و مرگ و میر و عوارض مربوط به آن در نوزادان متولد شده در بیمارستان بعثت سنندج در سال 1382 انجام شد.مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی جامعه آماری شامل کلیه زایمانهای انجام شده در سال 1382 در بیمارستان بعثت سنندج و شامل 1353 مورد بوده است. داده های مورد نیاز پس از جمع آوری و ورود به نرم افزار آماری SPSS Win بصورت جدول توزیع فراوانی نمایش داده شد.یافته ها: شیوع مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم (MSAF) 11% بود در سایر موارد فراوانی های زیر بدست آمد: مکونیوم غلیظ 88%، متوسط 5/4%، رقیق 5/7%، آپگار کمتر از هفت  8/6%، مرگ و میر پری ناتال 7/0%، بستری در NICU  %9.3، دیسترس تنفسی 7/4%،نوزاد پره ترم 2%،  Post Term 6.5%، زایمان سزارین 3/83% و زایمان به کمک وسیله 7/0% بود. 14% سزارین ها بعلت دیسترس جنین و 6/75% فقط به علت دفع مکونیوم بوده است.نتیجه گیری: عوارض پری ناتال حین زایمان هایی که مایع آغشته به مکونیوم دفع می کنند، بیشتر بوده و دفع مکونیوم هنوز هم علامت خطر مهمی در مامایی به شمار می آید؛ لذا در صورتی که امکانات پیشرفته مانیتورینگ داخلی جنین مهیا نباشد، الزاما جهت جلوگیری از مرگ و میر و بروز عوارض زایمان، سزارین انجام خواهد گرفت.

مقدمه: مواد غذایی عمدتا از طریق وسایل، بسته بندی غیر اصولی و پرسنل عمل آورنده مواد غذایی آلوده می شوند. برای کاهش آلودگی یکی از مهمترین راه ها اقدام به انجام آزمایشات لازم و معاینه پزشکی افرادی است که در تهیه و توزیع مواد غذایی نقش دارند تا با شناسایی آنان امکان گسترش و سرایت آلودگی کاهش یابد. هدف از مطالعه فوق تعیین کیفیت آزمایشات انجام شده در پیشه وران تهیه و توزیع مواد غذایی شهر سنندج می باشد. مواد و روشها: جامعه آماری شامل 477 نفر پیشه ور که جهت دریافت کارت تندرستی به مراکز بهداشتی- درمانی شهر سنندج مراجعه داشته اند. روش نمونه گیری بصورت سرشماری بوده این افراد ابتدا به آزمایشگاه مرکزی مراجعه کرده، و آزمایش مدفوع (لام مستقیم و کشت) برای آنها انجام شده سپس برای همین افراد بطور همزمان مجددا آزمایشات فوق توسط آزمایشگاه رفرانس تکرار گردید نوع مطالعه توصیفی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه و مشاهده بود. داده ها پس از جمع آوری وارد محیط نرم افزار spss.Win شد، و با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی مطلق و نسبی، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری) تجزیه و تحلیل انجام شد. یافته ها: براساس نتایج حاصل 54 درصد افراد مورد مطالعه بیسواد و سواد ابتدایی داشته 30 درصد از افرادی که عفونت انگلی روده ای داشته در گروه سنی 29-20 سال و 7/38 درصد در گروه شغلی خباز و پیشه ور بودند. 9/6 درصد افراد تحت مطالعه در نتایج بدست آمده از آزمایشگاه مرکزی سنندج عفونت انگلی روده ای داشته در حالی که این نتیجه در آزمایشگاه رفرانس (استاندارد) 5/28 درصد می باشد. آزمون آماری مک نمار نشان داد که نتایج این دو آزمایشگاه با همدیگر اختلاف معنی دار آماری دارد  (P=0.000)بالاترین میزان عفونت انگلی در درجه اول مربوطه به انگل ژیاردیا با 2/14 درصد و سپس آسکاریس با 4/12 درصد می باشد . نتیجه گیری: از آنجایی که هدف از انجام برنامه غربالگری شاغلین بخش تهیه و توزیع مواد غذایی یافتن افراد عفونت یافته به میکروبها و انگلهای روده ای می باشد و با توجه به نتیجه حساسیت آزمایش مورد استفاده که بسیار پایین و 14 درصد می باشد . بیانگر این واقعیت است که نظارت دقیق به چگونگی انجام آزمایشات از اهمیت ویژه ای برخوردار است و می توان با پایش و ارزشیابی آزمایشگاه به طور مستمر کیفیت آن را افزایش داد.

بیماری هاری نوعی آنسفالیت است که بوسیله ویروس هاری ایجاد می گردد. ورود ویروس به بدن انسان اغلب از طریق گاز گرفتگی بوسیله حیوانات صورت می گیرد. بیماری بصورت آندمیک در منطقه کردستان وجود دارد ولی در چند سال اخیر مورد اثبات شده ای گزارش نگردیده بود. بیمار مورد نظر نوجوان 14 ساله ای بود که با علایم غیر معمول شامل تب و گلو درد و علایم شبیه اپیگلوتیت مراجعه کرده و در آزمایشهای روتین بیمار یافته اختصاصی وجود نداشت. تظاهرات غیر معمول بیمار سبب شد که با تشخیص اولیه اپیگلوتیت تحت درمان قرار گیرد. موارد دیگری از بیماری بصورت درد و پارستزی اندام، دیسفاژی، درد قفسه سینه، پارستزی اندام، علائم سایکولوژیک و هموپتزی گزارش گردیده ولی موردی که با اپیگلوتیت اشتباه گردد گزارش نشده است. بیمار تحت درمان با سرم ضد هاری و واکسن هاری و آنتی بیوتیک قرار گرفت که متاسفانه درمان غیر موثر بود و بیمار فوت کرد.بیماری هاری ممکن است با چهره ای غیر معمول تظاهر پیدا کند. پیشگیری از آن با تزریق واکسن و سرم ضد هاری بصورت اولیه بهترین روش پیشگیری می باشد و ضروری است که تمام موارد گاز گرفتگی به دقت بررسی شده و پروفیلاکسی صحیح صورت گیرد.

مقدمه: استرس یکی از مهمترین پدیده‏های زندگی در قرن حاضر است که بواسطه تاثیر بر سلامت روانی و جسمانی افراد، به یکی از مباحث اصلی مدیریت رفتار سازمانی تبدیل شده است. اصولا شغل پرستاری و مراقبت از بیمار به خودی خود استرس‏زا است، لذا تهدید اهداف سازمانی و کاهش کیفیت عملکرد پرستار در بیمارستان از آثار استرس در محیطهای درمانی و بویژه بیمارستانها می‏باشد. هدف این مطالعه بررسی میزان و عوامل استرس پرسنل پرستاری در بخشهای ویژه دانشگاه علوم پزشکی کردستان است. مواد و روشها: این پژوهش مطالعه ای توصیفی ـ تحلیلی است که در بخشهای ICU ،CCU  و دیالیز پنج بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام شده است. به روش تصادفی ساده 70 نفر از پرستاران انتخاب شدند و با تکمیل پرسشنامه‏ای که شامل 41 سوال در4 بخش بود، تجربة استرسورهای جسمی، روانی و محیطی مورد سنجش قرار گرفت و سپس با استفاده از نرم افزار Spss.win  نتایج به دست آمده تجزیه و تحلیل شد. نتایج: بررسی یافته‏های این مطالعه نشان داد که از عوامل جسمی بیشترین استرسور مربوط به نداشتن استراحت (35%)، در قسمت روانی مربوط به فضای بحرانی بخش (71/55%) و در قسمت محیطی، اکثر واحدهای مورد پژوهش (57/38%)، خطرات شغلی «بیماریهای عفونی» را بعنوان مهمترین استرسور ذکر نموده‏اند. نتیجه‏گیری: با توجه به اجتناب ناپذیربودن برخی از عوامل استرس‏زا در حرفه پرستاری خصوصا در بخشهای ویژه و لزوم پیشگیری از عوارض جسمی و روانی استرس در شاغلان این حرفه، بکارگیری تمهیداتی در جهت پیشگیری و کاهش استرس، بهبود شرایط محیط کار و آموزش روشهای مقابله‏ای از جمله وظایفی است که به عهده مسوولین مراکز پزشکی و بیمارستانها می‏باشد.

مقدمه: سرخک یک بیماری ویروسی است که مسری بوده و ویژه دوران کودکی می‏باشد. با وجود اینکه برنامه واکسیناسیون ضد سرخک در سطح وسیعی در سرتاسر دنیا اجرا می‏شود. هنوز به عنوان شایعترین بیماری کشنده‏ای که با واکسن قابل پیشگیری است، شناخته می‏شود.مواد و روشها: جامعه آماری شامل کلیه بیمارانی بود که با شک به سرخک در بخش عفونی بیمارستان توحید بستری شده بودند. نوع مطالعه توصیفی بود. داده های لازم با استفاده از مصاحبه و معاینه بیماران به دست آمده و ثبت می شد. برای تشخیص نهایی سرخک نمونه های سرم بیماران به یک مرکز مجهز آزمایشگاهی در تهران ارسال می شد. تا با استفاده از روش ELISA تیتر آنتی بادی در سرم بیماران مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه تعداد 129 نفر بیمار با علایم بالینی مشکوک به سرخک مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 21 سال با انحراف معیار 3/7 سال بود. حداقل سن 2 و حداکثر سن 58 سال بود. از نظر توزیع جنسی 80 نفر از بیماران مورد مطالعه یعنی 62 درصد را مردان و 49 نفر یعنی 38 درصد را زنان تشکیل می‏دادند. پس از بررسی سرولوژیک بیماران مشخص شد تعداد 109 نفر از بیماران یعنی 5/84 درصد بیماران دچار سرخک بوده‏اند. 11 نفر از بیماران (5/8%) دچار سرخجه، 3 نفر دچار عفونت با 19B ،2  مورد مبتلا به روزیولا اینفانتوم بود و تشخیص بقیه نامشخص بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می‏توان چنین نتیجه‏گیری نمود سرخک یک بیماری است که علیرغم وجود واکسن موثر می‏تواند در سنین بالاتر موجب بیماری شود. بنابراین پزشکان باید همیشه تشخیص این بیماری را مد نظر داشته باشند.