این مقاله متأثر از رویکرد الگوی حل – مسأله مایکل هوی (2001) پیرامون تحلیل متن است. آرا و نظریات متنوعی از رویکرد های زبان شناختی درخصوص چگونگی سازمان بندی و درک متن مطرح می باشد. هریک از این رویکردها درصدد پاسخ گویی به پرسشهای پیرامون ساختار متن و تحلیل آن هستند. مایکل هوی در رویکرد حل – مسأله معتقد است که هرگونه متن و یا قرائتی در هر گفتمان تابع تعامل متنی و الگوهای عام فرهنگی حاکم بر ذهن نویسنده وخواننده است. در این رویکرد ، خواننده منفعل نیست بلکه به اندازه نویسنده قدرت تأثیر گذاری دارد و لذا متن حاصل تعامل بین نویسنده و خواننده است. دراین مقاله با روش تحلیلی – توصیفی از نوع تحلیل ومحتوا با تجزیه و تحلیل چند متن درچارچوب رویکرد حل – مسأله مایکل هوی، شاهد جامعیت و کارآمدی این رویکرد از تجزیه و تحلیل متن می باشیم.