هدف: ساختار سرمایه شرکت ها و نحوه تأمین مالی و عوامل تأثیرگذار بر آن، از موضوع های مهمی است که همواره در کانون توجه شرکت ها و ذی نفعان بوده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر بیش اطمینانی مدیران بر اهرم مالی شرکت و تأثیر مالکیت نهادی بر رابطه یاد شده است. روش: نمونه آماری این پژوهش، 151 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی دوره زمانی 1386 تا 1395 است. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که بیش اطمینانی مدیران و مالکیت نهادی، تأثیر مثبت و معناداری بر اهرم مالی شرکت دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد مالکیت نهادی، رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و اهرم مالی شرکت را تضعیف می کند. نتیجه گیری: مدیرانی که به آینده شرکت خوش بین هستند، در حالی که احساس می کنند به واسطه این خوش بینی، سهام آنها از طرف بازار به طور مناسب ارزشیابی نخواهد شد، در مواقع نیاز به تأمین مالی از طریق استقراض اقدام می کنند. همچنین، شرکت ها با توجه به ترکیب ساختار سرمایه خود، فرصت های متفاوت بالقوه ای در تأمین مالی به دست می آورند. برخی از شرکت ها با توجه به نفوذ سیاسی و اندازه و اعتبار بیشتر، در مقایسه با شرکت های دارای نفوذ سیاسی و اندازه و اعتبار کمتر، توان جذب منابع خارجی بیشتری دارند. علاوه بر این، با افزایش مالکیت نهادی به دلیل نظارت فعال آنها، تصمیم های مدیر در راستای بهبود عملکرد شرکت خواهد بود و از تصمیم هایی که عملکرد شرکت را به خطر می اندازد، اجتناب می شود.