در این مقاله، موضوع بومی گرایی و به طور خاص، دینی گرایی در علم از منظر معرفت شناختی بررسی شده است. مطابق با رویکرد وظیفه گرایانه در معرفت شناسی، هر باورمند به لحاظ معرفتی موظف است که سعی کند تا مجموعه باورهای سازگار و در حالت قوی تر منسجمی داشته باشد؛ علاوه بر این، هر فرد در مجموعه باورهای خویش باورهایی مرکزی دارد. باورهای دینی بخش مهمی از باورهای مرکزی اعضای جوامع دین دار را تشکیل می دهند. در چنین وضعیتی، چنانچه باورهای علمی یا تعابیر این باورها با باورهای مرکزی دینی افراد ناساگاز باشند، دین داران در پی ایفای وظیفه معرفتی خود، به بازسازی نظریه های علمی موجود و همچنین شکل دادن به نظریه های علمی جدید می پردازند؛ به این ترتیب، دینی گرایی در علم را می توان گونه ای از ایفای وظیفه معرفتی سازگاری و انسجام دانست که انگیزه ای صحیح و بنیان نظری قابل دفاعی دارد
:چکیده عربی
تتناول المقالة بحث الاصالة الثقافیة و بشکل خاص التوجه الدینی فی العلم فی ضوء رؤیة علم المعرفة. طبقاً للرؤیة الوظیفیة بی علم المعرفة فأن واجب کل من یؤمن بشی ء ان یتبنی عقائد متوازنة و تتمتع با علی درجات الانسجام، و ان هناک اعتقادات اساسیة ضمن مجموعة اعتقادات الفرد و تعدّ العقائد الدینیة جزءاً من الاعتقادات الاساسیة الافراد فی المجتمع الدینی.
و فی مثل هذه الحالة ان لم تکن العقائد العلمیة منسجمة مع المفردات الخاصة بالعقائد الاساسیة الدینیة للافراد فسیسعی المتدینون الی وضع نظریات علمیة من الطراز المألوف او صیاغة نظریات جدیدة بهدف انجاز واجباتهم المعرفتیة. و هکذا نجد أن التوجه الدینی فی العلم له القدرة علی اداء واجب معرفتی منسجم. ان الطریقة التی تتضمن حوافز صحیحة و بناءاً نظریاً هی طریقة جدیرة بالتآیید و القبول.