آسم یکی از شایع ترین بیماری های مزمن در سراسر جهان می باشد و عواملی چون ژنتیک، محیط و متغیرهای روانشناختی در بروز و تداوم علائم مشکلات هیجانی و خلقی ناشی از این بیماری، نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. از این رو، پژوهش حاضر، به دنبال بررسی و مطالعه روابط عواملی همچون، روان آزردگی خویی، ادراک بیماری، نارسایی خودنظم جویی شناختی هیجان و حمایت اجتماعی با نشانگان افسردگی در بیماران مبتلا به آسم بوده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و در قالب طرح رگرسیون گام به گام می باشد. جامعة آماری تحقیق حاضر شامل کلیة بیماران مبتلا به آسم شهرستان تهران در سال 1395 بوده است که از میان آن ها تعداد 120 بیمار با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت (1989)، مقیاس افسردگی بک (1996)، ادراک بیماری (2006)، نقص در تنظیم شناختی هیجان (2001) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (1988) به کار برده شد. یافته های حاصل نشان داد که علائم افسردگی بیماران مبتلا به آسم و آلرژی با ادراک بیماری (361/0=r، 001/0P<)، روان آزردگی خویی (341/0=r، 001/0P<) و نارسایی در خودنظم جویی شناختی هیجان منفی (324/0=r، 001/0 P<) رابطه مثبت و با راهبردهای مثبت خودنظم جویی شناختی هیجان (177/0-=r، 05/0 P<) رابطه ای منفی دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که هیچ رابطة معنی داری بین متغیر حمایت اجتماعی و افسردگی در بیماران مبتلا به آسم وجود ندارد. از سوی دیگر، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ادراک بیماری با ضریب 37/0 بیشترین سهم در پیش بینی افسردگی بیماران مبتلا به آسم را برعهده دارد. بنابراین به نظر می رسد سطح بالای آگاهی و شناخت افراد از بیماریشان در افزیش بروز علائم افسردگی آن ها مؤثر بوده است.